اسی حسم میگه شوهرت بایکیه.چه بسا ازدواجم کرده.
حسم خیلی قویه راجبه این موضوع.
ببین تابیشتر ازین سنت نرفته بالا باید یهکاری بکنی.
بچت دیگه بزرگه یه مدت بذارش پیش یکی وبرو تعقیب شوهرت.اگه نمیتونیم اشکال نداره.باخودت ببرش.مخصوصا وقتیایی که میاد ۳۰روز میمونه.
میگی وقتی شما میری گرمه.چرا؟؟چون نمیتونه بره پیش اون ولی وقتی اون میاد شهرشما سرده چرا؟؟چون به بهونه بیرون رفتن میره پیشش.
میگی درخواست طلاق داده.چون گفتی بچه رو به خودت میدم دست نگه داشته.احتمالا زنه قبول نکرده.چه بسا زنه رو روکشتیم ببره.وحتی شاید الان پیگیری کنی یه بچه دیگم هم داشته باشه.
توکه الان تنهایی عملا.بود ونبودش یکیه پس طلاق بگیر تا دیگه توهین وبی احترامیا و صلب اعتماد به نفس شارو تحمل نکنی.تعقیب کن خوب که مدرکت جمع کردی بکوبون تو صورتش صرفا برااینکه فکر کنه فقط باکلی توهین بدرد..... میخوری وهیچی حالیت نیست.
اگه اعتماد به نفست برگرده همه چیز خوب میشه.حتی روحیه میگیری که وزن کم کنی.
قبلا بااون کاربریتم همینارو گفتم ولی گوش نمیدی.
کاری نکن بعد ۱۰،۱۵ سال دیگه وقتی سرپیریته واونم بازنشسته شد یهو زنوبچشو علنی کنه وکلا ول کنه بره بااونا وتو دستت به جایی بند نباشه و وقتتو هدر داده باشی