خیلی کوچیکه اگه ازت دوره باهات خوشخال نیس یا باشما اروم نیس تقصیر خودته کاملااا مشخصه براش وقت نمیزاری با خودت قراربزارهرشب موقع خواب بغلش مبکنی نازش میکنی و براش کتاب میخونی ولی چون بارداری بزار بیشتر شوهرت شبا اینکارو بکنه ک بعداز بدنیا اومدن اون یکی بچه اسیب نبینه یا میگی باید همش بغلش کنی معلومه کم دارت بهت نیاز داره با غرزدن با گریه میخواد جلب توجه کنه یه هفته همه وقتتو بزار براش ببین چقد اروم میشه . مثلا صبخانه ک میخوای براش بیاری تابیدارشد بغلش کن بوسش کن بگو بریم ی بازی قشنگ ببین چقد ذوق میکنه بگو مثلا اومدیم رستوران بشین من برات ی صبحونه خوشمزه بیارم بعدک‌اوردی همونو بازی کن مثلا خانوم شما چی میل دارید اب و تاب بهش بده خنده دارش کن ببین چقد ذوق میکنه بعدش بگو من اینارو ببرم یا کمکم میکنی بهش مسئولیتم بده مثلا بگو این قاشق رو کمک میکنی بیاری چیزای کوچیک‌بده بهش خیلییم ذوقشو کن و تشوقیش کن خیلییم بوسش کن و بغلش کن ببین چقد تغییر میکنه من اینقدم جزیی گفتم ک ی ایده م باشه
وااای من با دختر بزرگم قبل از بدنیا اومدن دومیه خیییییییلی با هم بازی میکردیم، حتی تو بارداریم هممممه ی وقتم تو بیداری دخترم مال اون بود اما الان دیگه نمیتونم مثل قبل باهاش وقت بگذرونم عذاب وجدان دارم، امروز بهش گفتم مامانی ببخش نمیتونم زیاد باهات بازی کنم و عصبی میشم ی وقتا، برگشته میگه اشکال نداره آخه دیگه تو نی نی داری 😭😭😭😭
خانم به دعا مگه هست فقط؟آدم هیچ تلاشی نکنه بعد بگه دعا کنید که نمیشه.شما و همسرتون نیاز فوری به درمان های روانپزشکی دارید ولی خب اعتقاد ندارید. حداقل مشهد هستید و اعتقاد به حرم و امام رضا دارید برید خودتون و همسرتون رو ببندید به پنجره فولاد شاید شفا گرفتید و اون دخترهای مظلومتون راحت شدن از دستتون.اگه شهر ما بودید فورا اورژانس اجتماعی رو میفرستادم دم خونه تون بچه هاتون نجات پیدا کنن
نه من اصلا دعواش نمیکنم .. مثلا به صورت شعر عداد رو یادش میدم جیغ میزنه که بس کن من دیگه هیچی نمیگم .. من خودم فقط طرفای عصر یا اخرای شب میرم طرف گوشی.. خودم که حس و حال ندارم دخترمم اصلا همکاری نمیکنه .. مثلا بخوام براش نقاشی بکشم یه کم نگاه میکنه بعدش سریع بلند میشه میره ..
