یه رمان بود که در یک طایفه زنی برای بار چندم حامله میشه وقتی بچه بدنیا میاد و میبینن که پسر نیست خود زن و خدمتکار نقشه میکشن تا از همه پنهون کنن و به همه میگن که پسره
حتی اون بچه رو تا سالها مثل پسرها بزرگ میکنن تا اینکه عاشق پسر عموش که اونو بخاطر زیباییش شیرین صدا میکرد و بهش میگفت تو اصلا شبیه به پسرا نیستی میشه
کسی اسمشو میدونه؟؟؟؟