دوباره سال بعدش خوند بازم قبول نشد ، سال سوم خوند و قبول شد ینی دوسال پیش. عمم شد وکیل
هممون خوشحال بودیم و ذوق میکردیم شهریور ماه امسالم پروانه اش اومد الان دیگه میتونه دفترم بزنه
داییم همون کارگر مغازه موند تو این مدت صبح تا شب رفت سرکار تا خرج خونه و درس عمم و اجاره خونه رو بده .
خوته ای که تو پایین شهر دارن هم سه دونگشو اون موقع زده بود به اسم عمم. دوتا ماشین دارن جفتشم به اسم عممه.
الان عمم هرچی پرونده پزشکی تونسته علیه داییم جور کرده که این مریضه کنترل اعصاب خودشو نداره من جوونم در خطره تو خونه این ، این بچه دار نمیشه . رفته شکایت کرده و طلاق میخواد