مامانا وزن نوزادتون موقع تولد چقد بود

سلام خوبی؟ پسر گلت خوبه؟ راستش این چند وقت انقدر بلا سرم اومده که پیامت رو چندبار خوندم بفهمم چی میگی. آره دستان چهارده ماهگی راه افتاد، باز باز راه میره هنوز، وزنش رو خودم رو کشتم بشه 11 کیلو، ده روز پیش کرونا گرفت، شده 10 کیلو. تبش از چهل پایین نمیومد، چهار پنج روز تب بالا داشت، متاسفانه هفته پیش، خواهرم رو هم از دست دادم، واسه همین قدش و اینا اصلا یادم نمیاد چند بود.

هم اینکه خوابه الان، هم اینکه متر خیاطی هم ندارم بتونم اندازه بزنم دستش رو. فکر کنم الکی حساس شدی، چون دکترا انقد بچه میبینن که اگه بچه ای کوچکترین چیز آنرمالی داشته باشه سریع میگن و پیگیری میکنن. 

الان اندازه گرفتم دیروز مترپیدانکردم پسربزرگم گذاشته بودکشو 

۳۳سانته ازسرآستین تا سر  انگشتش 

برای امیرعلی چندسانته؟

سلام عزیزم خییییلی تسلیت میگم عزیزم حالتو میفهمم خدا بیامرزه خواهرعزیزت رو 😔😔😔😔 خدا عزیزاتو برات نگهداره خداروشکر حال دستان خوب شده همه بچه ها این مریضی رو گرفتن  الهی که هیچ بچه ای مریض نباشه 

سلام به روی ماهت. فدااات عزیزم خدا بیامرزه برادر جوونت رو ☹️☹️

آره خیلی مریضی بدی بود. من و همسرم که هنوز جون نداریم انگار. سرفه هامونم که نگم 

آراز جون چطوره؟ خوبه؟ ایشالا که مشکل تیرویید نداشته باشه. هرچند که نگرانی هم نداره با دارو قابل حله. البته از صمیم قلب از خدا میخوام که مشکلی نداشته باشه 

فداااات عزیزم. ممنون

امیرعلی جون خوبه؟ دختر چه فکرایی میکنی؟ چه جوری میشینی فکر میکنی که اندازه دست بچه چقدر باید باشه. چرا خودتو اون بچه رو اذیت میکنی اخه. کیفش رو ببر. لذت ببر از بزرگ شدنش. چشم به هم بزنی باید بری خواستگاری اونوقت بهترین روزا رو تو استرس از دست دادی

سلام عزیزم، قربونت. خوبیم خداروشکر

شما خوبی؟ گل پسری خوبه؟

راه رفتنه مستقل نه ولی خداروشکر از مبل میگیره میره، دعا کن زودتر راه بیفته منم خیالم راحت بشه

سلام لی لا جون، تسلیت میگم عزیزم ...

سلام عزیزم ممنون. ❤️❤️❤️☹️☹️☹️

کوچولوت رو ببوس. نگران نباش، به زودی پسر نازت راه میره. همین که مبل رو میگیره و وایمیسته، نوید روزای عالی رو میده. معلومه که ماهیچه ها و عضلاتش سالمن، مغز هم داره فرمان راه رفتن میده. 

ببین دیدم، نوشته بیشتر تو دختراست. بعدم درمان جراحی داره. البته خدا نکنه که پسرت همچین مشکلی داشته باشه

امروز داشتم فکر میکردم آدم وقتی مادر میشه دیگه هیچیش برای خودش نیست. من تو اوج غم هم باید مراقب پسرم بودم چون مریض بود طفلک هم اینکه باید به دلش بودم و باهاش بازی میکردم، با یه دنیا غم تو دلم باید باهاش میخندیدم. فقط شبا که میخوابه میتونم گریه کنم. روزا دلم نمیاد شادیش رو خراب کنم.

خدارو شکر که داریمشون. وگرنه چقدر زندگی بیخود میشد. امیدوارم خدا دل همه منتظرا رو شاد کنه و بهشون بچه هایی سالم ببخشه

4 و100

۴ کیلو بود الان کن دوسال وهفت ماهشه ۱۲ کیلویه 😐