برادرشوهرم ب شوهرم گفته وقتایی ک زن من هست زنتو نیار
من دو سه دفعه حالم خوب نبود نتونستم رفتار خوبی داشته باشم زنشم خیلی حساسه و از من بزرگتره
گفته من میام احترام نمیذاره؛جلو پام بلند نمیشه؛چپ چپ نگاه میکنه؛همش جلومون قیافه میان
ولی من قیافه نمیام بیشتر شوهرم قیافه میاد اونام بدشون میاد
اصلا بهم راه نمیده محلم نمیذاره
ولی جلو خانواده شوهرم خودشو خوب نشون میده
بنظرتون مقصر منم؟چیکار کنم؟خیلی داغونم
اهمیت نده ول کن
نمیدونم چیکار کرده ک برادر شوهرم گفته زن من هست نیار زنتو
به شخمت بگو ارع خوش ندارم قیافه نچسبش رو‌ببینم حلع
خوب حالتم که بد باشه باید خوددار باشی درست گفته جاریت بزرگتره باید احترام بذاری
هر وقت دلت خواست برو، هرکی ناراحته نیاد
آره درست گفته منم وقتی میبینم ی کوچکتر جلو پا بزرگترش بلند نمیشه و‌احترام نمیذاره خوشم نمیاد و‌خودمم بارها حالم خراب بوده ولی نشده جلو بزرگتر بلند نشم
ببین ما می‌خواستیم بریم مهمونی قبلش همه خونه مادرشوهرم جمع شدیم
ما زودتر رسیدیم
اینا دیرتر
اومدن داخل من سرم تو گوشیم بود ب اینا نگاه نکردم از اون روز کینه گرفته میگه ن خودش درست ادب و تربیت داره ن شوهرش
خب من قبلش دیده بودم
چون شوهرم همش از ما تعریف میکنه بدش میاد خودشو بالاتر میبینه از لحاظ تحصیل و خانواده
