بعد چون شوهرمم بود دیگه هیچی نگفت .
گفت اره خب گفتی ( اروم و شرمنده )
گفتم چرا با من دشمنی داری . از این خاله زنک بازیا در نیار زن گنده
خودت شوهر داری زندگی داری چرا چرت میگی .
ببین با این دروغات نمی تونی بین ما دعوا راه بندازی این کارا خوبیت نداره .
بعد همه رتفیم بیرون تموم شد . داشتیم خداحافظی میکردیم اروم تو گوشش گفتم .
ریحانه ! اگه فقط یه دفعه دیگه چرت و پرت بگی اون موقع من میدونم و تو . اون موقع دیگه نمی تونی به همین راحتی در بری !
اخم کرد