من با یکی بودم کہ دو تا ازدواج ناموفق داشت، یکسال با ھم بودیم، خیلی بھش کمک مالی کردم، قرار بود تیر پارسال بیاد خواستگاری کہ یکمسہ قبلش بحثمون شد و گفت نمیخوامت، ولی باز بھم برگشتیم، خیلی سرد بود، تا اینکہ آبان عقد کرد و من نمیدونستم تو فروردین مہ عورسیش بود با پیج فیک از طریق لایو یہ فامیلاش فھمیدم، سہ ھفت قبل عروسیش با ھم اومدہ بود رستوران در حالیکہ ۵ ماہ بود عقد کردہ بود و من بیخبر، روزی کہ فھمیدم و بھش گفتم گفت من بہ عشقم رسیدم تو برو یہ فکری بہ حال خودت بکن، من عاشق زنمم، خیلی شکستم، این ھمہ بھش کمک کردم، بعد جواب محبتام این بود کہ دلمو بشکنہ
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.