ما ۴ ساله ازدواج کردیم..سال قبلش با دختر عموش یکسال دوست بوده..همرو هم برام تعریف کرده...خودشم میگه دیگه ب هیچی فکر نمیکنم و مهم نیس برام...ولی وقتی یجایی هستیم و اون دختره هم هست حس میکنم همش میخاد منو بهش نشون بده یا خودشو نشون بده
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
بالاخره خودشو نشون بده با تورو نشون بده خیلی فرفه بین اینا اگ تورو نشون میده یعنی میخاد اون بترکه از حسودی اگ خودشو نشون میده یعنی میخاد هنوز ببینه اون حسش چیه
باز شوهر بی بهانه با ادایی کودکانه هیکل چون استوانه میکند غر غر به خانه یادم آید روز اول گردنش گج. دست و پا شل پیش بابا موش میشد سر خیش تا گوش می شد دختری افتاده بودم مهربان و ساده بودم نرم و نازک شاد و چابک چشمهایم همچوو آهو عطر موهایم چو شب بو می شنیدم از لب او : حرفهایی همچو جادو : من غلام خانه زادت جان دهم هر دم به یادت گر نیایی خانه ی من میگریزد روحم از تن بعد از آن گفتار زیبا خام گشتم من همانجا 😄 شد به پا جشن عروسی کیک و شام ودیده بوسی بعد از آن دیگر ندیدم هرگز آن اوقات بی غم قسمتم یک مرد جاانی اندکی لوس و روانی بی اراده همچو یابو پر خور و مغرور و پر رو هرکه کرد این دوره شوهر خاک بر سر گشت و حیران شد پشیمان شد پشیمان شد پشیمان 😂😂
اگه قبل ازدواجمیدونستی دوستت نباید جواب مثبت می دادی
بعدمچ فازیه با یکی دوستن یکی دیگرو میگیرن
حافظ سوره قل هو الله احد راهنمايي که بودم يه معلم داشتيم که مي گفت هر انساني صورتش شبيه يه حيوون حالا بنظرتون شما شبيهِ چه حيوني هستيد؟!هر کي براي خودش يه چيزي در مياورد.يه دوست داشتم اسمش سميه بود کپ پنگوئن بود هميشه هم مثل پنگوئن راه مي رفت. اما بلند شد با افتخار گفت: « من سگِ پا کوتاه هستم.» مام چيزي نگفتيم دلش بکشنه. چه اشکال داره؟ سگ نجيبِ خوبِ بذار باشه يادمِ اون موقع بيشتريا آهو بودن.يعني به هر کي که مي رسيد چند بار پلک مي زد مي گفت من شبيهِ آهو هستم. حالا شبيه هر چي بودن اِلا آهو يکيشون که کپ بوزينه بود. يعني با بوزينه مثل گوجه اي مي موندن که از وسط له شده باشن ها اما باز رو يه پا واستاد گفت من آهو هستم خلاصه به ما که رسيد ما راس و حسيني صاف واستاديم گفتيم به ما مي گن شتر نمي دونم چرا کلِ کلاس ترکيد.چه کنم خو؟ اين داييمون از بچگي واس خاطرِ لبامون به ما مي گفت شتر. لب شتري، لب شتري از دهنش نمي افتاد لب شتری ک خوب بود بضی وقتام میگفت مارال شبیه شتره. معلممونم که تا اون موقع هم خودش و حفظ کرده بود پکيد از خنده
سعی کن حساس نباشی چون فقط خودت اذیت میشی سعی کن توهم خیلی ب شوهرت بچسبی و کاری کنی تو جمع بهت محبت کنه رابطتتو باشوهرت خوب کن اونم از حسودی بترکه و تامام البت من خودم تو این وضع و حتی بدترشم کاری نکردم فقطم غصه خوردم و تمام
هیچی اونم معمولیه ...ولی بعد دیدم تو فیلم عروسیمون خیلی بد نگاه میکرد..ولی شوهرم شب عروسی نه حواسش نبود...الان شوهرم همش میگه یعنی از فلان چیز زندگیمون خبز دار شده یعنی میدونه تو بارداری ..دلش میخاد زندگیمونو بهش یجور بفهمونه