همیشه از آدمهای خسیس بدم میومد ولی یه شوهر خسیس گیرم افتاد. ۶ ساله که ازدواج کردم هی صبر و تحمل کردم یه کوچولو تونستم تغییرش بدم و از اوایلش خیلی بهتره ولی بازم خیلی حرصم میده. وضع مالیمون بد نیست ولی مثل آدمای ندار زندگی میکتیم. یخچالمون خالی کابینت موادغذایی خالی... آرزو به دلمموند که یه بار بخوام غذا درست کنم همه چی دم دستم باشه. اگه کسی سر زده بیاد خونمون که من آب میشم. الان ۳ ماهه زایمان کردم ۴۰ روزش خونه مادرم بودم و حسابی بهم رسیدن . از وقتی اومدم خونه خودمون هر روز میگم محمد سر راه اومدنی یه بطری شیر بخر میگه چشم ولی باز میاد میگه یادم رفته. باورتون میشه که دو ماهه هر روز میگم داری میای شیر بخر و هنوز نخریده؟ هم فراموشکاره هم خسیس. اشتباهی که کردم اینه که من قبلا شاغل بودم هر چیزی که نمیخرید و با پول خودم میخریدم و خیلی رو اعصابم نبود. مشکل من از بارداری شروع شد که چون تو کرونا بود دیگه سرکار نرفتم و این آقا هم بدعادت شده و نمیدونم چه غلطی بکنم. خونم هم طبقه پنجمه سختمه با بچه برم خرید. ایکاش قبل بچه دارشدن طلاق گرفته بودم