اول بگم ک من ادم ساده اییم اما خنگ نیستم
خالمو از بچگی خیلی دوسش دارم
ی بار ی خاستگار داشتم مامانم چون وضع مالیش، خوب بود میخاست باهاش ازدواج کنم 8سال ازم بززگتر بود
من واقعا نمیخاستمش
بعد خالم میگفت قبولش کن شاید بعدن پشیمون بشی وضعیتش خوبه
اما بعد ک گفتم ن و تموم شد
چن ماه بعدش گفت عموت (شوهرش) گفته اگه فرانک من 17سالش بود هیچوقت اینکارو نمیکردم و دلم نمیومد تا 25 26سالش نشه ازدواج کنه
بیاین بقیشو بگم