یه مدته همش بهم میگن تو مزاحم ما هستی برو از این خونه چون بلد نبودی شوهر تور کنی عرضه نداشتی الانم مزاحم مایی.
خونشونم جای جالبی نیست هرروز دعواست همه باهم قهرن نون خوردنم بزور گیر میاد گاهی ۲ساعت هم منتظر می مونم نوبتم بشه برم غذا بخورم. ابرو هم ندارن همه به عنوان بی ابروی محل میشناسنشون.
منم بدم میاد مزاحم و سربار کسی باشم تا الانم حرفاشون جدی نگرفته بودم، امروز بهشون گفتم میخوام جمع کنم برم من داشتم الکی میگفتم مزه دهنشون بفهمم یهو دیدم چشاشون برق زد از خوشحالی گفت واقعا؟ توروخدا زودتر شرت کم کن راحت شیم! فقط سریع گمشو...
یعنی براشون مهم نیست واقعا یه دختر مجرد بی پناه توی این جامعه افتضاح کجا بره؟
تا الانم گرفتار قسط وام هستم ضامن این وام پدرمه دوست دارم ول کنم برم قسطاش بیوفته گردنش ماهی ۱۴۰۰هست تا خودش قسطش بده بهش فشار بیاد
اگر این ماهی ۱۴۰۰از گردن من بیوفته من میتونم تنها زندگی کنم اگر نه، این قسط مشکل زندگیمه بهم فشار میاره