بوی بد میفهمم حالم بد میشه
حوصله کار سنگین ندارم
یه تصویر چندش ببینم تا یه هفته جلوی چشممه
بعد مامانم همش میگه فامیل دکتر نداره همه منتظرن تو دکتر شی بابامم بلافاصله بعدش میگه پزشکی آدم باهوش میخواد این کارش ریدنه تخریب میکنن دوتایی منو
بعد رشته ای که خودشون دوست دارن می شینن از خوبیاش میگن همین که من اسم از هنر بیارم حمله میکنن بهم حتی اون اعتماد بنفسی که دارم واسه هنر رو هم ازم میگیرن دیشب خواب می دیدم روی صحنه تئاترم اینقدر حالم بد بود ک نگو حرفاشون هی می پیچید توو سرم حس میکردم الانه که گند بزنم
هر وقت میام خیال پردازی کنم توی رویام من همش دسته گل به اب میدم و دست به هر کاری میزنم خراب میشه حتی راه رفتن رو هم نمیتونم خوب انجام بدم میفتم همش
توی ورزش دیگه عادیه واسم گند زدن، انگار چیزیه که بهم تلقین شده و تقصیر خانواده مه
وقتایی که زود یه حرکت خوب میزنم چشمام همه چیو سیاه می بینه و حس میکنم اون موقع ثبت نمیشه توی ناخودآگاهم چون تضاد داره باهاش