با جاریم تویه ساختمون زندگی می کنیم هررررچی اتفاق میوفته جاریم میزاره کف دست مادرشوهرم مثلا دوستام میان میره میگه بعد میادباخنده میگه آره به مامان گفتم دوستای ماندانا دیروز خونشون بودن اونم گفتم چقدمهمون بازی میکنه ماندانا (جاریم بهم میگه که بعدا اگه ازمادرشوهرم شنیدم توجیه باشه فضولیش)روم نمیشه بهش چیزی بگم چیکارکنم