دیدم داره میره یه بخش دیگه ممکنه کمتر ببینمش.
خودشم قبلا یه جوری رفتار کرده بود که انگار دو طرفه ست.
مثلا یه بار تا 7غروب شیفت بود. رفت بیرون ،دیدم کلی دور شد. منم اومدم نشستم نگاه کردم دوباره برگشته ، گفتم چرا اومدین دوباره؟ گفت اومدم ببینم چیزی لازم ندارین. گفتم همین؟ گفت آره. گفتم نه ممنون. میرین مواظب خودتون باشین.
اون روز واکسن کرونا زدیم. گفت چرا به ما نمیزنن؟ ما آدم نیستیم؟ ، صداش کردم گفتم خانم فلانی شما فرشته ای. یه خنده خاصی ازش دیدم...
اینا باعث شد به خودم جرات بدم و بهش پیام دادم.
در نهایتم اینجوری شد