2737
2734

سلام دوستان .من دو سال پیش از همسرم بدلیل خیانتهای مکرری که به من کرد جدا شدم .

از یکسال و نیم پیش یکی از همکارانم بهم ابراز علاقه کرده ولی ردش کردم چون واقعا قصد ازدواج نداشتمو بعد بخاطر ابراز احساسات ایشون و اینکه بالاخره تا کی میتونم تنها بمونم تصمیم گرفتم باهاش چند جلسه برم بیرون.

ایشون هم 10 ساله که از همسرش جدا شده

ولی از همون روز اول به من میگفت که ما بادی از زندگی لذت ببریم و خیلی اصرار داره که به خونه هم رفت و آمد کنیم من هم گفتم نه چون محرم نیستیم ولی گفت صیغه میخونیم و ماباید همدیگرو بشناسیم .

یکبار هم که باهاش رفتم بیرون دستممو گرفت و نوازش کرد.

راستش حسم خوب نیست میترسم دنبال سواستفاده باشه...

تا خدا بنده نواز است به خلقش چه نیاز؟

خودش میگه نه من اهل سواستفاده نیستم . من گفتم اول باید همدیگرو بشناسیم بعد محرم بشیم . میگه ما همدیگرو شناختیم چندبار بیرون رفتیم و خلاصه خیلی تاکید داره که هرچه زودتر محرم شیم و رفت و آمد کنیم..

تا خدا بنده نواز است به خلقش چه نیاز؟

این قطعا دنبال سواستفاده ست و ۱۰۰درصد رابطه میخواد لطفا کلا بیخیالش شو 

1400/1/18 دومین فندوق مامان خوش اومدی تو دلم ... 1400/4/9 هلنا قشنگ من دخمل نازم .... یه مامان شاد و پر انرژی که جز شادی و خوشحالی و آرامش پسرم چیز دیگه ای مهم نیست ... خونه بهم ریخته مرتب میشه چای سرد شده رو میشه عوض کرد غذای یخ کرده رو میشه داغش کرد ظرفای نشسته بالاخره شسته میشن اما هیچوقت بچه هامون دیگه ۱ساله یا ۲ساله یا ۳ساله یا ........‌ نمیشن پس از لحظه به لحظه بزرگ شدنش لذت میبرم و سخت نمیگیرم ... پسر کوچولوی من مامان عاشقته  

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731
2740

کاش با همکارت دوست نمیشدی اگه یه خواستگار خوب برات پیدا شه احتمال اینکه بخواد اذیتت کنه زیاده و شاید بپروندش

1400/1/18 دومین فندوق مامان خوش اومدی تو دلم ... 1400/4/9 هلنا قشنگ من دخمل نازم .... یه مامان شاد و پر انرژی که جز شادی و خوشحالی و آرامش پسرم چیز دیگه ای مهم نیست ... خونه بهم ریخته مرتب میشه چای سرد شده رو میشه عوض کرد غذای یخ کرده رو میشه داغش کرد ظرفای نشسته بالاخره شسته میشن اما هیچوقت بچه هامون دیگه ۱ساله یا ۲ساله یا ۳ساله یا ........‌ نمیشن پس از لحظه به لحظه بزرگ شدنش لذت میبرم و سخت نمیگیرم ... پسر کوچولوی من مامان عاشقته  
نمیدونم چکار کنم میترسم با احساساتم بازی بشه .

احساسات؟ عزیزم این خیلی ناجور رابطه میخواد ازت فقط ازش دور شو لطفا اگه به فکر تشکیل زندگی بود میومد خواستگاری مثل ادمیزاد که خونواده ها بدونن نه اینطوری 

1400/1/18 دومین فندوق مامان خوش اومدی تو دلم ... 1400/4/9 هلنا قشنگ من دخمل نازم .... یه مامان شاد و پر انرژی که جز شادی و خوشحالی و آرامش پسرم چیز دیگه ای مهم نیست ... خونه بهم ریخته مرتب میشه چای سرد شده رو میشه عوض کرد غذای یخ کرده رو میشه داغش کرد ظرفای نشسته بالاخره شسته میشن اما هیچوقت بچه هامون دیگه ۱ساله یا ۲ساله یا ۳ساله یا ........‌ نمیشن پس از لحظه به لحظه بزرگ شدنش لذت میبرم و سخت نمیگیرم ... پسر کوچولوی من مامان عاشقته  
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687