سلام دوستان.بالاخره دخترم منو شناخت .بغل یکی دیگ بره بهونمو میگیره شش ماهو دوهفتشه.کلی حرص خوردم مادر و پدر شوهرم میگفتن شیرخشکیه تو رو نمیشناسه بهش شیر نداری مهرتو نداره😒😒
شکر خدا
ن چ ربطی داره
حوصلم سر میره
وا چه حرفای بیخودی ..
والا منم شیر زیاد نخوردم ..
تتا ۳۰ سالگی چسبیده بودم به مادرم.😂😂😂😂به زور من شوهر دادن .
هنوز چون ازش دورم گاهی گریه میکنم داعون
قبلش هم میشناخته عزیزم فقط نمیتونسته ابراز کنه
پسرمنم شیرخشکیه اما به شدددت وابسته اس
وواااا یعنی بچه ای ک شیر خشک میخوره مادرشو نمیشناسه چ فکرای مسخره ای
حالا ذوق داری بعدا ک همه جا اویزونت بود خسته میشی
چه ربطی داره انصافا
من خودم شیردادم ومیفهمیم که بچه ازطریق بوی مادر طریقه محبتش وصداشو...متوجه میشه
خوبه که بهت علاقه نشون میده ولی مواظب باش از اون طرف بوم نیوفتی و بچه بهونه گیر و وابسته نشع
آره این حرفو به منم میزدن ولی پسرم یه ثانیه ازم جدا نمیشه لحظه ای که اون حرفو میزنن دیدی آدم چقدر داغون میشه
دقیقا سر سنش شناخته دیگه...۶ماه اضطراب جدایی آغاز میشه...
ضمنا اوقات سرویس شدنت رو تبریک میگم...ب اوقاتی رسیدی ک وی پشت در دستشویی مییییگرید و تو باید قیچی کنی دستشوییت رو
پس کی شیر خشکش میداد؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
