سلام دوستان من چند ماهی هست که باردارم و تا حالا هم چند باری حرفش پیش اومده برای سیسمونی به مامانم گفتم من سیسمونی نمی‌خوام به جاش بهم پولشو بدین هر چی لازم باشه خودمون تهیه میکنیم امشب دوباره صحبتش باز شد
( من خواهر بزرگم از مامانم سیسمونی نگرفته و خواهر وسطی هم همون دو ماه مونده به زایمان نش خونه میخواستن بخرن گفتن به جای سیسمونی بهمون کمک کنید برای خرید خونه بابام ۷ سال پیش ۶ میلیون بهشون پول داد اون سال خونشون رو ۷۲ میلیون خریدن که تقریبا میشد ۱ سیزدهم کل قیمت خونه ) مامانم همش میگه فقط چیزای ضروری برات میگیریم من گفتم اگه قرار بر گرفتن ضروریات هست باید بهمون کمک کنید که شوهرم ماشینشو عوض کنه که بابام کلا زد جاده خاکی که که شوهر تو بلد نیست ماشین بخره و سرش کلاه میزارن و ماشین اشغال میخره خدا می‌دونه برای همین ماشینتون چه قدر خرج کردین که یک کم روبه راه شده و ما برای عوض کردن ماشین بهتون پولی نمیدیم هر وقت خونه خریدن کمک میکنیم (منظورش این بود که همون سیسمونی مختصر و مفید ) خیلی ناراحت شدم ( بابام همه جوره داره زندگی داداشم رو میچرخونه در این حد بگم که طبقه بالا شون می‌نشستند گفتند می‌خوایم خونه بخریم بابام بالا رو ۱۳۰ میلیون داد به رهن و داد به داداشم که بتونن خونه بخرن و پیلوت رو براشون ساخت اسباب کشی کردن پایین دارن مجانی میشینن و قسط ۱.۶۰۰ تومانی وامشو میدن و خونه مامانم سوپر مارکتشونه هرچی بخواین میان از اینجا میبرن ) این حجم از تفاوت گذاشتن رو نمیتونم تحمل کنم چه کار کنم به نظرتون
