من خودم بچه ندارم در اصل شما الان جای خواهر و زنداداشم نظر دادین
خودم همش عذاب وجدان دارم از طرفی انگار اختیار حرکاتم با من نیست بلافاصله تحملم تموم بشه واکنش فیزیکی نشون میدم درسته کمه ولی باز اسمش کتکه
خواهرم که خیلی ناراحت میشه چه حق با من باشه چه نباشه میره تو قیافه
بچه هاش ببخشید انگشت کردن دماغشون مالیدن به من یه دونه آروم زدم تو صورت بزرگه (آروم که میگم در حدی که هیچ ردی از کتک نموند حتی قرمزی)چون اصلا از بزرگه انتظار نداشتم ولی خواهرم انتظار داشت هیچی نگم با اینکه خودشم خیلی بچه هاشو میزنه
برادرزادمم گاهی پیش من میموند کوچیک بود هی دست تو شورتش میکرد جرئت نداشتم ببرمش دستشویی هی گفتم دست نزن آخر دیگه دلم آشوب شد بی اختیار یکی زدم رو دستش یه بارم همینجوری بی مقدمه جلو مامانش تو بغلم بود با مشت محکم زد تو صورتم منم یکی آروم زدم تو صورتش که برگرده نبینمش خیلی عصبیم کرد
زنداداشم گفت خب دیگه آخر بازیه و هر دوتون قاطی کردین ولی میدونم جا خورد و ناراحت شد