خوش بحالتون من سریع عصبی میشم صورتم قرمز میشه قلبم تند تند میزنه چون در مقابل فتنه هاشون هم جوابی ندارم یا میدونم جواب بدم بیشتر اذیتم میکنن قهر میکنم میام خونم
میدونم که خیلى واسش بد میشه همه میپرسن عروس فلانى کیه بعد من نباشم که نشونم بده البته غیر مستقیم به همه فهموندم که علت نرفتنم چیه
خوب میکنی سحر
معصومه چندباری جلو اینه تمرین کن
ماهم ازاول بلد نبودیم که ولی ازمن میشنوی اصلا مظلوم نباش البته نمیگم بی احترامی کن ولی خیلیم ساکت نباش
معصومه چندباری جلو اینه تمرین کن
ماهم ازاول بلد نبودیم که ولی ازمن میشنوی اصلا مظلوم نباش البته نمیگم بی احترامی کن ولی خیلیم ساکت نباش
منم موافقم اصلا بى احترامى نکن مثلا خود من باهاش فقط سلام علیک میکنم تا به حال اصلا صداش نکردم ولى میدونم رو خواهرشوهر و مادرشوهرش چقدر حساسه همش جلو اون میگم به عمه شوهرم و مادربزرگش میگم عمه جون ، مادر جون
بی اهمیت ترین افراد تو زندگیتونن،مهم شوهر آدمه هر چی شوهر بهتر و عاشقانه تر رفتار کنه قوم شوهر بدتر با عروس رفتار میکنن،رابطه بین پسر و خونوادش بعد از ازدواج خیلی متزلزله،من خیلی واسه این روابط دلسوزی کردم خیلی جلوتر از کل قوم شوهر واسه حل مشکلاتشون راه افتادم اما فهمیدم عروس رو واسه سرویس دادن میخوان وقتی نتونی پرت میشی ،از الان خودم رو جمع کردم عروسای دیگه هم آینه عبرت منن،به این آدمای بی معرفت فکر نکنین،کلی وقت و انرژی هدر میره
منم از بیشتر اعضای خانواده مخصوصا پدر مادرشوهرم بیزارم فقط بلدن فیلم بازی کنن هرچی بد بگم واقعا کم گفتم الان بعداز حدود شش سال روند بی محلیو در پیش گرفتم اونا اومدن سمت من واقعا حسابشون نمیکنم دیگه برام ارزشی ندارن دیگه مثل قبل خودمو نمیکشم پیششون عزیز بشم هرچی احترام گذاشتم سرشونو بخوره تو کل بارداریم یکبار نیومد ببینه چی میخورم زندم مردم بعداز زایمانم همچین دور پسرم میچرخنو خرجش میکنن کسی باورش نمیشه همینا به همسرمن گفته بودن برو زن حاملتو بنداز خونه باباشو خودتم برگرد
معصومه من زجه میزدم از گریه ولی الان گریه هم بکنم جوابشونو میدم البته دیگه محل نمیدم خیلیم سرد برخورد میکنم برام اصلا خوبو بدشون دیگه مهم نیست
من طبقه بالاشون زندگی میکنم بخاطر همین انتظار داره مثل چند ماه پیش که نامزد بودم برم کاراشو بکنم خونه تکونیشو بکنم خوب خودمم خونه زندگی دارم دیگه نامزد که نیستم
منننننننننننن متنفرممممممممممممممم یه جادوگره واقعیهههههههههههه
منننننننننن چون خیلی اذیتم کرده..... توی دوران عقد که هیییییییییییییییچ......کلا حرف نمونده بهم نزنه دعوا نمونده بین منو شوهرم نندازه و ما هم چند بار شدیدا تحریم رفتو آمدیش کردیم تا یه کم نشسته سر جاش..... تا آتیش بعدی صلواااااات
بحث داغ مادر شوهر سحر سلام خیلی وقت بود نمیدیدمت خوبی؟ راستی من فکر میکردم عکس کاربریت خودتی اخه یبار گفتی خودمم
من کمتر عروسی رو دیدم که از مادر شوهرش خوشش بیاد معمولا مادر شوهر ها روی مخخخخخخخخخخخخخخخخ ادم راه میرن عین سوهان روح می مونن من خودم خواهر شوهر شدم تازگی ها از ترسم که مبادا زن داداشم رو ناراحت کنم اصلا طرفش نمی رم مبادا که چیزی بگم یا ککاری کنم که ناراحت بشه اصلا تلفن هم نمی زنم خودش گاهی بهم زنگ می زنه توی مهمهانی هم هواشو توپ دارم نمی خوام که احساس بد منو تجربه کنه پشت سرش هم جلوی برادرم طرفدارشم داداشم بهم میگه که تو معلوم نیست خواهر کی هستی
به نظر من زن ها خیلی خیلی گاهی کوتاه فکر میشن این رفتار های عجیب مادر شوهر ها علتش اینه و بد تر از همه که شوهر ها هم متاسفانه بسیار دهن بین هستن نسبت به خانواده اشون
من هیچ محبتی ندیدم ازش ولی الان 2ماه بچه دار شدم گیر داده میگه میخوام نوه ببینم شوهرم میگه حقشه این حق و نگیر دایم با هم جنگ و دعوا داریم چیکار کنم واقعا
از طرفی شوهرم خیلی خوبه اونم داره تغیر رویه میده با همه محبتای خانواده من اونا رو کنار مادر که هیچ کاری برامون نکرده مقایسه میکنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
16 ثانیه پیش
16 ثانیه پیش
24 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
