من دارم اونم شدید
شب و روزم با عذاب میگذره با قرصا زنده ام
همشم بخاطز خودخواهی پدر مادرمم ک طلاق گرفتن من گذاشتن وسط دعواشون یه عمر حسرت پدر داشتن و محبت پدر دیدین تا حالا توی عمرم پدرمو ندیدم💔
یع عمر ارزوی خواهر و برادر
یه عمر ارزوی یه لباس خوب یع مسافرت یه غذایی دورهمی
هرگز خانواده ای گرم و صمیمی نداشتم
هرگز از ته دل نخندیدم
هرگز زندگی نکردم بچگی نکردم جونی نکردم
همه از راه میرسن برام دل میسوزنن میخوان بهم کمک کنن اونم فقط برا ثوابش توی یه اتاق خونی مردم زندگی میکنیم با نیش و کنایه های فک و فامیل ک بچی طلاقی و پدر ترو نخواست و هزارتا حرف
هرچ بزرگتر میشم بیشتر عذاب میکشم
یکی بگه من چیکار کنم
نمیدونم مشکلت چیه اما یدون بدتر از توهم هستن اجی خودتو اذیت نکن