میدونی عزیزم حرفت درس بهش میگم یکم بذا خودت ارزش قائل شو قشنگ بپوش بخور برو تفریح اما فضای خونوادش اینجوری بوده که دختر باید مث دخترای چهل سال پیش باشن و اینجوری بزرگ شده خوشکل نیس چون به خودش نمیرسه همش کار خونه میکنه و بوه های خواهرشو بزرگ میکنه اونام فقط بهش دستور میدن بعضی وقتا میبینم خسته شده اما روش نمیشه بگه تو حرفاش میفهمم
میگم ابرهاتو تمیز کن موی صورتتو بردار ارایش کن وقتی بیرون میری لباس زیبا بپوش همش گشاد میپوشه تازه چوبه خشکم هس که مردم میبیننت بخوان بیان موهاتو رنگ کن
خودش حرفی نداره اما مادر و خواهرش نمیزارن
وقتی خواستگار میاد اصلا به خودش نمیگن خودشون ردش میکنن
واقعا موندم چیکار کنم
یکی بگه با خونوادش چیکار کنم که اینا رو بفهمن خودش که نمیتونه به من میگه مادرم درس کن که بزارع
جچیکار کنم؟