من نامزد دوتومن کم داده برای النگو به نظرتون خودم بدم بهش فاکتورو به اسم من میگیره ومیده به من
لباس هم یه تیکه پدرشوهرم میگیره والا من خودم همش فکرپس اندازم دوست ندارم پول رخت ولباس وغذااینا بدیم دوست دارم پس انداز کنیم شماهم اینطورید یا ذوق خرید کردن دارین؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
خب بده چه اشكالي داره مگه دست خودت ميندازي ديگه.راجب لباسم منم يسال و نيم عقدم هر مناسبتي كه خواستن كادو و عيدي بياره گفتم كل پول و ب طلا بده اصن لباس و اينا نگيريم ،همون يه تيكه طلا رو اوردن ،اون وسط مسطا لباس و خورده وسايل ادم ميخره طلا بهتره بنظرم اينجور مواقع
نه خودش نه خانوادش تازه کلیییم ادعاش میشه که من نیارو به پات میریزم مثل من پیدا نمیکنی خانوادش ...
از اول بايد سخت ميگرفتي ،نامزد منم ازين چيزا بلد نبود ،خانوادشم كه اصن نگم برات انقد بيخيال و تو باغ نبودن خودم بهش گفتم بايد طلا بخري فلان كني راش انداختم الان يكي دو ماه ب مراسم و عيدي اي مونده ميگه واي بايد باز بريم طلا بخريم ،از همون اول هرطور باهاش رفتار كني همونجوري بار مياد
😐چه رسمایی دارن اینجا تازه عروسم ولی نه لباس میارن نه طلا
سرمن یه سمساری قدیمی وشلوغ پلوغه که توش همیشه جنگه.بین امیدوناامیدی.بین خنده و گریه.بین رسیدن و نرسیدن.بین ولش کن و تو می تونی.توی سرمن همیشه هزارتا زن کولی دارن کل میکشن همیشه دونفردارن سر قیمت ی قاب عکس قدیمی چونه میزنن،همیشه یه بااحتیاط برانید داره قدم میزنه.دلم یه موزه ی قدیمیه.ی موزه ای که فقط یه نفررو برای دیدن داره.توی دل من نگاه توریخته رو درودیوار.توی دل من هواپره ازکشش افقی لبای تو.پر از بزن بریما.توی دل من همیشه هزارتا نظامی دارن یک صدا میخونن پایان شب سیه سپید است ...شاید برای همینه که من هیچوقت دختر عاقلی نبودم!به هر حال صبح میشه این شب
از اول بايد سخت ميگرفتي ،نامزد منم ازين چيزا بلد نبود ،خانوادشم كه اصن نگم برات انقد بيخيال و تو باغ ...
منم براش سخت گرفتم اما مثلا میگفتم باید طلا بخریم میگفت ندارم دیتم خالیه میگقتم از خانوادت یا کسی قرض کن زشته ب ام میگفت فکر کن من یتیمم و شروع میکرد از خانوادش بد گفتن الانم که اصلا عین خیالش نیست اگه بگم میگفته تو فقز فکر پولی اصلا درک نداری حالا بگو چیکار کرده هیچییی حتی دریغ یه هزار تومن من دیگه رفتاراش اوایل بهم بر میخورد اما الان دیگه برام قابل قبول نیست و کوتاخ نمیام الانم وقت مشاگر گرفتم مشورت کنم ببینم چی میگه اما برای عروسب دارم براشون
از اول بايد سخت ميگرفتي ،نامزد منم ازين چيزا بلد نبود ،خانوادشم كه اصن نگم برات انقد بيخيال و تو باغ ...
اینم که اینجوره الان تقصیر خانوادم بود که اصلا تو هیچیی بهش سخت نگرفتن اینم پرو شد خانوادم اینو به خوبی خودشون میدیدن اما الان دیوه خانوادمم یکم ناراحت شدن از رفتارشون