سلام
دوستای گل قبل اینکه داستان م رو بگم ازتون میخام بپرسم دیدی یک عشقی که به وصال نرسه با وجود ازدواج دیگه و دغدغه های فراوون زندگی ،باز هم موندگار باشه؟!
بله عشق خودم😈
بله فراوان
هر چیزی ممکن
نه، اگه بمونه نامردیه
بله خودم حتا خوایتگاریمم اومدن ولی بدگویی کردن ازم ازدواج منتفی شد ولی هتوز الکی دوستیم
د اغ دلمو تازه کردی دارم اتبش میگیرم داغونم
داستان از این قراره
من ۱۵سال پیش ازدواج کردم به صورت سنتی
یک عقد کوچک بی سر و صدا که یکدفعه ای اتفاق افتاد
حالا از اون طرف ماجرا بهتون بگم
پسر همسایه ی ما که فامیل دور هم بودیم عاشق من بوده ولی خب چون چند ماه از من کوچیک تر بودمن شک هم به این ماجرا نداشتم و انصافا هم از همه نظر عالی بود
حالا بهتون بگم من از کجا فهمیدم این آقا عاشق من بوده
من دوسال عقد بودم و بعد عروسی کردیم
یکسال از عروسیم گذشته بود که یک روز رفتم خونه ی مامانم
مامانم گفت این آقا مثلا به اسم مهدی صداش میکنم اینجا
مهدی یک نامه داده به برادرکوچیکم که بده بمن
روی نامه شمارش رو نوشته بود و نوشته بود موضوع مرگ و زندگیه حتما بامن تماس بگیر
لایک کنید ☹
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
