2733
2739
عنوان

کسی هست خواستگار نداشته باشه؟

| مشاهده متن کامل بحث + 1094 بازدید | 64 پست

این سن معمولا همراه درسهاشون عروسک بازی هم میکنن. چون هورمونها میتونن اشتباه تصمیم بگیرن دراین سن و مدت کوتاهی میزان رضایتمندی رو فراهم کنن هورمونها.   زیاد عجله نداشته باش ازدواج  موفقیت نیست. 

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

ب نظر من بیشتر خواستگاریه دخترایی میرن ک دغدغه خاصی تو زندگیشون نداشته باشن یعنی مثلا هدفش شوهر خانه داری بچه اوردن بزرگ کردنو این‌ چیزا باشه چون اینا بیشتر ب زندگی میچسبن تا اون دخترهایی ک سرگرم درسن یا دنبال مجردینو تفریحن و بالاخره هدف های دیگ ای برا خودشون دارن 


       چرا انقدر اوضاع خیطه؟؟!                              
2728
مهم کیفیت خواستگارا هست. شاید دوستات الکی مبگن خواستگارامون خوب بودن بالاخره یه مشکلی بوده که رد کرد ...

امتیازی نمیبینم ولی تو این دوره زمونه که همه دنبال پولن میگم شاید این مهم باشه

استارتر هیچ وقت کشورت را تحقیر نکن .الکی و بی جهت پای ایران را وسط نکش . چه ربطی داره .اتفاقا مجرد بودن تو ایران خیلی هم بهتره چون در کنار خانواده هستی و اجاره خانه وخرج خورد و خوراک جداگانه نداری حمایت عاطفی هم داری . صد تا دختر مجرد موفق بیشتر میشناسم که در کنار خانواده هاشون زندگی میکنن جدا هم یه اپارتمان خریدن برا خودشون که بعد از فوت پدر و مادر بی خونه نشن .شما خیلی عجول و منفی نگری ۲۱ هنوز سنی نیست 

عزیزم تا حالا با کسی دوست شدی؟که بدونی پسرا چطورن؟چ خصوصیاتی دارن ؟

ببین مثلا کسی ک قورمه سبزیو اولین بار میخوره نمیتونه بگه خوبه یا بده نمیتونه اظهار نظر کنه چون نمیدونه چطور باید باشه

نمیگم با همشون دوست شو ولی مثلا بیست تا پسر نشناسی خوب و بد رو تشخیص نمیدی چشم و گوشت بستس


وای 21سالته  ول کن بابا شوهر چیه  عشق و حال کن ازدواج کنی چیکار کنی؟تو هنوز کلی راهه نرف ...

دوس ندارم شاغل بشم یعنی روحیه ی کار کردن تو هر محیطی رو ندارم مگه اینکه یه کاری راه بندازم خودم برا خودم کار کنم اجازه تنها مسافرت رفتن هم ندارم مجردی حوصله سربره

2738
امتیازی نمیبینم ولی تو این دوره زمونه که همه دنبال پولن میگم شاید این مهم باشه

حقوق مادر رن ربطی به خواستگار و داماد اینده نداره . یه وقت یه پدری  یه کاسبی داره که اندازه ده تا زن و شوهر کارمند درامد داره 

عزیزم تا حالا با کسی دوست شدی؟که بدونی پسرا چطورن؟چ خصوصیاتی دارن ؟ ببین مثلا کسی ک قورمه سبزیو اول ...

دوست به معنی کافه رفتن و رستوران و سینما نه 

اما خب رابطه عاطفی و ملاقات و اینا بوده 

بی تجربه نیستم ولی خب تهش هیچی نبود 

مردهای بی احساسی که منو نمیخوان 

الان فقط میخوام خواستگار سنتی داشته باشم و ازدواج کنم

عزیزم تا حالا با کسی دوست شدی؟که بدونی پسرا چطورن؟چ خصوصیاتی دارن ؟ ببین مثلا کسی ک قورمه سبزیو اول ...

این همه کتاب روانشناسی برای شناخت پسرها هست . و چه امار وحشتناکی که از ازدواجهای دوستانه داریم . هیچ وقت هیچ کس از راه گناه و ارتباطات غیر اخلاقی به هدفش نمیرسه . نمیگم ازدواج حتما باید سنتی باشه .ولی دوست پسر و دوست دختر فقط نقش بازی میکنن و هیچ شناختی بوحود نمیاد فقط خدا نظر رحمتش را از دختر و پسر بر میداره

حقوق مادر رن ربطی به خواستگار و داماد اینده نداره . یه وقت یه پدری  یه کاسبی داره که اندازه ده ...

اینجور شغل ها خیلی کمن 

اتفاقا حقوق پدر همکلاسیم که گفتم خواستگار داره در حد حقوق مادر منه شاید یکی دو تومن بیشتر تازه اونا خانواده شون از ما شلوغ ترن و سه تا دخترن

دوست به معنی کافه رفتن و رستوران و سینما نه  اما خب رابطه عاطفی و ملاقات و اینا بوده  بی ...

خب که چی ؟میخای تا اخر عمرت ب جیب کس دیگ نگاه کنی؟ تا کی دستتو دراز کنی جلو بقیه برا یه قرون دو هزار ؟

کار کن استقلالت بیشتر میشه ادم باید بجنگه  

میدونی چرا نداشتی؟چون دنبال هدفی هستی  از اشنایی .اول اشنا شو اکر خدب بود حالا ب ازدواجم میرسید 

مامانت باید زبون داشته باشه.من که پسرم گیر بی زبونیه مادرم افتادم. وای به دختر

وقتی سالهای نوجوونی رو میگذروندم بدون اینکه خبر داشته باشم در گوشه ای از ایران متولد شدی. الان که فکر میکنم میبینم خدا قبل از اینکه دردهارو به من بده درمانش رو برام در 1500 کیلومتر دورتر آفریده بود.حکایت آشناییمون هم غریب بود. سر یه بحث ساده درباره چیزی که حتی در وجود داشتنش تردید هست. ولی اینها بهانه بود چون از روزهای اول حس کردیم در قلبمون اتفاقاتی داره میفته.تو بخاطر همه رنجهات و بی پناهیات با خدا قهر بودی و من قسم خوردم تورو دوباره با خدا آشتی بدم.من هم جسدی بودم که تازه از گور ده ساله خودش بیرون خزیده بود(چرا همه فکر میکنن توی روابط عاطفی فقط دخترا آسیب میبینن؟ ایکاش زخمای دل من هم قابل رویت بود).  تو اسیر دست جلادی بودی که از بی کسی تو نهایت استفاده رو میبرد و با زجر دادن روحی و جسمیت روح کثیفش رو ارضا میکرد. با شنیدن دردهای همدیگه گریه کردیم و با شنیدن صدای خنده همدیگه از ته دل خندیدیم.اما روزای خوشی زود گذشت و بعدش امتحانات سختی شروع شد. امتحاناتی که یه فرد عادی از پسشون برنمیومد.ولی خب ما غیر عادی بودیم. امتحان اول تو شکنجه و حبس در اطاق تاریک بود  ولی تو سرخم نکردی. امتحان من تهدید خودم و خانوادم بود و اقدامات بعدش که ... اما بهت که گفته بودم قسم من هیچ جوری نمیشکنه.امتحان بعدی چهل روز بی خبری محض بود که دردناکتر از قبلی بود.هیچ نشونی ازت نداشتم. بعد از چهل روز دربه دری که همدیگه رو پیدا کردیم تو چند تا از موهای سرت رو توی 18 سالگی سفید کرده بودی و صورت منم مثل اجساد شده بود.اوایل تنها نگرانیم تو بودی چون از خودم اطمینان داشتم. از اینکه زندگیم منو مثل یه صخره محکم بار آورده.اینکه موقع سختی ها میتونم از یه ادم احساساتی (که توی لحظات عاطفی ابایی از اشک ریختن نداره) تبدیل به فولاد سخت و بی احساس بشم. اما تو مثل غنچه بودی. کی فکرشو میکرد یه غنچه کوچیک بتونه وزیدن اینهمه تند باد وحشی رو تاب بیاره؟ اما وقتی عملکرد تورو توی اولین امتحانت دیدم فهمیدم نگرانی هام بی دلیل بوده.الانم روزارو میشماریم. از یک تا صد. تا این انتظار کشنده تموم بشه و زودتر بهم برسیم. و در این لحظات فقط میدونم اگر تمام عمر بهت محبت کنم جبران یکی از زخمهایی که بخاطر من خوردی نمیشه.
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز