همون كه خيلى ازش خوشم اومده بود
گفته بايد فكر كنم😑😑😑
منظورش نه بوده ديگه
(گفتم كه اونروز رفتيم تو اتاق حرف بزنيم،اخرش گفت اگه ميشه شمارتونو داشته باشم و بيشتر حرف بزنيم زير نظر خانواده ها)
منم عين اوسكولا زود شمارمو دادم😓😓😓
خيلى دلم شكست
نميبخشمش كه انقدر ضايع ام كرد جلو خانواده ام
چون مامانم اينا ميدونستن بعد از چند جلسه رفت و امد نظر من مثبته
خب
خوب پس چرا شماره گرفته؟ نه مثبت بوده رایش رو زدن
پس میخواستی چیکار کنی
تو خیابون که شماره نگرفته
ولش کن منم سرکاریکی ازهمکاراازم خواستگاری کردشماره مم گرفت گورشوگم کردمنم شماره شوپاکیدم بی خیال دلمرده بودن خیلی خوبتره
یه خواسته‌ی معقول داشته و جواب شما هم مثبت بوده... مشکلش چیه؟
درگیره با خودش یا چی؟؟؟؟
یعنی چون شماره دادی، پشیمون شده؟
خب تقصیر تو نبوده ک بلخره شماره میدن ک بیشتر باهم حرف بزننو اشنا بشن دیگه،بعدم اصلانم خجالتو ضایع شدن نداره
خوب عزیزم طبیعیه دیگه. حتما با ملاک‌ها جور نبوده. ولی باید محترمانه میگفت بهت
عزیزنباید دلت بشکنه
همه خواستگاریا ب ازدواج منتهی نمیشه خب
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
