داداشم ده سال ازم بزرگتره تو ازدواج قبلیش خانمش خیلی بدگویی مارو میکرد و بینمون قهر مینداخت ولی الان این خانمش خوبه....منم باهاش خوبم...میرم میام باهاشون ....احترام میزارم چند وقت یه بار تماس میگیرم...زن داداشم مریض بشه غذا میبرم براش ...گاهی کمکش بچه ش رو میگیرم...خلاصه کاری در توانم باشه براشون انجام میدم به جز مسائل مالی که اوضاعم ضعیفه....اونا هم همینطور....
ولی داداشم اصلا بود و نبود من براش مهم نیست...گاهی پیام میدم جواب نمیده..سالی یکبار بیشتر خونم نمیاد....باهام حرف نمیزنه مگر خودم پیشقدم بشم و سوال بپرسم....حس میکنم فقط و فقط از من توقع داره خودش هیچ کاری برای من نمیکنه....اصلا....