من احساسمو مینویسم اگر کسی مثل من هست یا تجربه شو داشته راهنماییم کنه واقعا این احساس ازارم میده ، بچه م وقتی نوزاد بود مادرشوهرم اومد گزاشته بود رو دستش هی پهلو به پهلو میکرد بچه رو ، از اونجا به بعد به شدت ناراحت شدم اما جیزی نگفتم احساس میکردم بچه م ناراحته اما میگفتم حتما من بلد نیستم هربار که میومد و میرفت پسرم بی قرار میشد تا یک روز کامل بی قرار بود بعدش اروم میشد ، فک میکنم از اونجا وسواس شدم نسبت به بغل کردنش توسط دیگران ، الان تو چهار ماه هست و خیلی آروم و مظلومه وقتی جایی میریم یهو همه میخوان بغلش کنن سه ماه به خاطر کرونا نبردم جایی اما دیشب بردیم بچه رو بغل به بغل میدادن داشتم دیوونه میشدم اخرش دادن دست یه دختر ۱۴-۱۵ ساله که دیگه بلند شدم گرفتمش ، الان عذاب وجدان این موضوع نمیزاره بخوابم احساس میکنم پسرم نمیتونست بگه چقدر اذیته طفلک و من مادر خوبی نیستم نباید میزاشتم ، انقد از دیشب تا الان ریفلاکسش تشدید شده که دلم کبابه ، دیشب بغل عموش بود اصلا ببد نبود بغل کنه طفلک کلافه شده بود به خودش میپیچید من نتونستم نگاه کنم دیدم همسرم خوشحاله چیزی نگفتم دیگه نگاه نکردم تا اینکه دیدم هی دارن میدن بغل همه ، خیلی ناراحتم خیلی عذاب وجدان دارم چیکار کنم ؟ بقیه چطوری راحتن تو این موضوع ؟ دیشب همونجا ریفلاکسش بدتر شد هی اب دهنش بیشتر میریخت همون عموش گفت بابا چشه این بچه ببرین دکتر دهنش کف کرده انقد بهم برخورد همونجا دیگه پاشدیم اومدیم
تو مادر خوبی هستی شک نکن
اه چه لوسی تو.بهم‌برخورد پا شدیم اومدیم. چندش بازی در نیار.جوگیرم نشو
منم مثل تو بودم 🙁 پسرمن زودم به دنیا اومده بود و ریه اش حساس بود دیگه میمردم...رفلاکسم داشت یعنی اعصابم میریخت بهم انقدر دست به دستش میکردن.خداروشکر تموم شد اون روزا..البته الانم بخاطره حساسم یکم
عزیزم کاملا حق داری و جالب تو این شرایط چه بی ملاحظه خب راحت بگو بغل کسی نمیدم بچه رو بخاطر شرایط کرونا کسی هم اگر بهش بر بخوره بیشعوره با خودت رودربایسی داری مگه
نه والا همچین حسی نداشتم
نتونستم بگم همین افکار ناراحتم میکنه انقدر خانواده همسرم بی ملاحظه ن که حد نداره اولین بار بچه رو برده بودم یه عموی دیگه ش از در اومد تازه پسرم خوابیده بود انچنان دروکوبید که پدرشوهرم گفت یواش بچه خوابه شروع کرد با صدای بلند حرف زدن بعدشم کشو رو باز کرد محکم بست و گفت عادت میکنه یهو پسرم از خواب پرید و کلا دیگه نخوابید اونم هر هر میخندید
درکت میکنم کرونا شرایط خوبی فراهم کرده ک بشینی خونت باارامش بچتو بزرگ کنی بیخیال مهمونی شو به خاطر بچت
با ناراحتی اومدین بیرون؟؟بعد اون حرفای برادرشوهرت؟
نرو بابا بشین خونت به خدا هیچ جا امن تر از خونت نیست هیچ کسیم دلسوز تر از تو به بچت نیست یکمم زبون داشته باش به خاطر بچت
من خیلی بی زبون بودم و هستم ولی سره دخترم با هیشکی شوخی ندارم رک میگم حرفمو
عزیز وقتی میدونی رفلاکس داره بگو بهشون که بغل به بغل کردنش خوب نیست کریر ببر بزارش داخل کریر بگو اینجوری باهاش بازی کنن تو مادر خوبی هستی مگه میشه مادرخوبی نباشه کسی اصن بچه از وجود ما مادراس دلسوزی جداست و بهش بد بودن نمیگن همه ما اینقدر حساس هستیم منم مادرشوهرم بچم و به شکل فجیه پوشاک میبست کلا قل میدادش دیگه نزاشتم کسی عوض کنه نه کسی مامانم عوضش میکرد حنی خواهرشوهرم ولی مادرشوهرمو دیگه نزاشتم تو هم تجربه شد برات دیگه به جای عذاب وجدان راحت بگو حرص خوردن نداره که
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
