چرا زنداداشم اینجوریه😓

ببین دوستانه میگما بعضیا مثل مامانت ومامان بابای من دل رحمو مهربونن عروس داماد مثل بچشون میبینن تارا یه وقتا از بچشون بیشتر احترام میرارم که مثلا تو زندگی بچشون کدورتی نباشه اما یکی مثل شوهر من نه فهم و درک داره نه لیاقت به مامانم اینا میگم حد نگه دارید خودتونو کوچیک نکنید فکر نکنا خبریه صلاح کار اینه مثل شوهر من یکم خودسو مامانت دست بالا بگیره طرف براش ناز نکنه بعصیا جنبه محبت دارن نثل عروس خالم که ینی با با جونو دل برای خالم کار میکنه انقدر خانمه انقدر با محبته یا زنداییم حتی اما یکی مثل شوهر من باید محل سگ بهش نذاری یا حداقل در حد لیاقتش تحویل بگیریش

روانی اگه نبود که ۴ تا خل روانی تحویل جامعه نمیداد بخدا از دست شوهرم انقدر عذاب میکشم 

بگو خودم بهت میگم مامااااان عسقم فدات بشم بزار عادی به نطرش بیاد غصه نخوره  مثلا الکی بگو مامان منم بعضی وقتا مادرشوهرمو نمیتونم قد تو دوست داشته باشم طبیعیه اونم مادرشو دوس دارا بگو اشکال نداره دعا کن باهم خوش باشن فردا ببینی با داداش به مشکل خورده همه ارزوت میشه مشکلشون حل بشه دیگا فکر این نیستی مامان صدات کنه یا نکنه من الان یه خاله دیگه م از این بی محبتیا عروسش کرد هی غصه میخورد چند ماه پیش جدا شد بچشم داده خالم بزرگ کنه این بچه هم زحمتش زیاده هم مونده جلو خالم خالم غصه میخوره میگه کاش فقطبرگرده بالا سر بچش باشه اصلا به ما کم‌محلی کنه اما مشکلاتش با شوهرش حل شه پسر خالم البته مقصر طلاق بوده با خالم مشکلی نداره عروسش 

ایشالا امپولی قرصی چیزی براش در بیاد یکی شما به عروستون بزنید منم دوسه تا به شوهرم بزنم در هفته اخه واسه  من خیلی لازم داره

یه سنگ دوسه تنی میخواد شوهر من که قشنگ بخوره فرق سرش 

از لحاظ قانونی میتونه شکایت کنه احتمالا هفته ای ۶ ساعت بچه رو میدن به مادرتون 

میگم یعنی حق دیدنشو حتی از لحاظ قانونی داره 

اسی کاری خاصی نمیکنه که الان تو فقط از همون جا که میگه جلوی چشم من ناراحتی؟؟ البته این سواله فقط میخوام بدونم چرا که بتونم جواب بدم

به نظرم فقط به پدر و مادر بچه مربوط میشه.اونها زحمتش رو میکشن اینکه چرا و...به کسی جز خودشون مربوط نیست.