امروز روز سوم بود که می بردمش مهد از صبح که بیدار شد گفت نمی رم که نمیرم . با کلک بردمش تو مهد نیم ساعت بهم چسبید و گریه کرد بعد یکی از مربیاش کلی اسباب بازی اورد تا بازی کنه منم بدون اینکه بهش بگم اومدم بیرون. بدبختیم که یکی دوتا نیست من کارم طوریه که از ۱۱صبح شروع میشه تا ۵ عصر اینهمه نمی مونه تو مهد. الان دوروزه از ساعت ۲ می گه زنگ بزنید مامانم بیاد. تو روخدا کسی تجربه ای داره بهم بگید اصلا حالم خوب نیست. دارم به پرستارفکر میکنم