2733
2734
عنوان

هر چی رشتم پنبه شد

949 بازدید | 34 پست
بیشتر از یکماه بود دیگه روزا به پسرم شیر نمیدادم ولی از هفته پیش که مامانم رفته مکه خیلی بهونه گیر شده حتی مریض شد و دوباره روزا میاد گوله گوله اشک میریزه و شیر میخواد منم دلم براش میسوزه و بهش شیر میدم و خیلی هم ناراحتم حتی دیشب چندین بار بیدار شد و شیر خشک هم خورد و بعد شیشه شیر خودمم میخورد تا دوباره بخوابه
شب هایم پر شده از خوابهایی که ...



در بیداری انتظارشان را میکشم ...


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
اینکه چند روز شیر ندی دوباره شیر بدی بیشتر بچه رو اذیت میکنه زجر میدی بچه رو سرگرمش کن فکر کنم شما خودت دلتنگ مادرتی و طاقت گریه بچه ات رو نداری
من هر روز از هر لحاظ بهتر و بهتر میشوم ... من لایق بهترین ها هستم ^_^ http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=1218273 برای حاجتم یه صلوات بفرست ممنونم
خودم که خفن دلتنگم وابستگی منو بچم به مامانم خیلی زیاده سر کار که میرفتم پسرم خونه مامان میبردم ولی الان مادربزرگ شوهرم از شهرستان اومده که نگهش داره امروز گذاشتمش اومدم سر کار دلم مثل سیر و سرکه میجوشه
شب هایم پر شده از خوابهایی که ...



در بیداری انتظارشان را میکشم ...
عزیزم...چند وفتشه...بی نظمی بدتره....باید روالش و تغییر ندی..واسه خودش بهتره...اگه تصمی داری بدی..بده...اما دوباره قطعش نکن
تاپیک دکتر هلاکویی و تعلیم و تربیت کودکان http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=1018272&PageNumber=1
2738
خودم که نمیخوام بدم میاد التماس میکنه لباسمو میده بالا مادر بزرگ شوهرمم میگه بهش بده شوهرمم همینطور کاش به حرفشون گوش نمیدادم و دلم براش نمیسوخت
شب هایم پر شده از خوابهایی که ...



در بیداری انتظارشان را میکشم ...
2 سالش شده....فک کنم بهانه مامانت و می گیره احساس نا امنی می کنه..به تو پناه اورده..نمیشه..مرخصی ساعتی بگیری..زودتر بیایی...مشکل پسرت اینه نظمش یهم خورده..یعنی مامانت رفته...
تاپیک دکتر هلاکویی و تعلیم و تربیت کودکان http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=1018272&PageNumber=1
روز اولی که پیش مادر بزرگ گذاشتمش ناشتا به زور میخواسته بهش دارو بده طفلی بچم بالا آورده اونم هول کرده بود بیچاره بچم از گریه پشت تلفن ضعف میرفت منم تو اداره گریه میکردم که داداشم رفته بود برده بودش خونه بابام اینا دیگه هفته پیش میبردمش خونه خالم که معلمه این هفته شیفت کاریش تغییر کرده نمیتونست نگهش داره به ناچار گذاشتمش پیش مادربزرگ
شب هایم پر شده از خوابهایی که ...



در بیداری انتظارشان را میکشم ...
خوب عزیزم از شیر گرفتن و دور شدن از مادرتون برای بچه طفل معصوم خیلی سنگین بوده یهو . کاش صبر می کردی مامانت برگردن بعد که اوضاع به روال عادی برگشت از شیر می گرفتیش
هر زنی باید 2چیز داشته باشد : 1- لبخند 2- مردی که باعث آن لبخند باشد .
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687