خواب دیدم انگار برای من کسی دعا خونده بودو زندگیم اصلا خوب نبود و من خیلی ناراحت بودم... مادر بزرگم تازه فوت کرده انگار توی خوابم ب شکل به خانوم قد کوتاهی ک قیافش ملوم نبودو کل صورتشو و بدنش با چادر سیاه پوشیده شده بود هی میخواست جلوی رامو بگیره بود محکم دستمو میگرفتو هی ب من میگفت ازت انتقام میگیرم بلاخره من رسیدم خونمون بعد توی خونمون همراه با مادرم چند تا خانوم که کارشون دعا و اینا بود اومده بودن مامانم بهم میگفت توروجادو کردن باید باطلش کنیم خانومه چندتا وورد گفت بعد ب من گفت: چشماتو ببند یکیو میبینی ک همه دارن بهش نگاه میکنن بگو ب من اون کیه.
من نمیتونستم ببینم کسیو ولی اخرش جادو توی خوابم باطل شدو من حالم خوب شد پیش دوست مامانم نشسته بودمو مژههام خیلی بلد بود
کسی تعبیر این خوابو میدونه؟؟؟ لطفا کمکم کنید خیلی واجبه