2733
2734

من باردارم و دیروز‌که رفتم دکتر گفت یکم مایع دور جنین زیاده دکترم برام ازمایش نوشت که انحام بدم خودمم تنها رفته بودم دکتر و چون اینجوری‌گفت خیلی استرس داشتم چون‌ کارم‌طول کشید تا ساعت ۹ مجبور شدم خودم تنها بیام وقتی رسیدم خونه دیدم با اینکه شوهرم خونه بود ولی هیچی برا شام‌نداریم سریع  یه شام اماده کردم شوهرم گفت فردا من شب کارم (شوهرم کلا یه شب در میون شب کاره)برو خونه بابام ناهارشو اماده کن .مادر شوهرم عمل ریه کرده و‌بیمارستانه سه تا از خواهر شوهرام با فاصله ۳.۴ تا در از خونه مادر شوهرمن ولی من چند تا خیابون فرق دارم منم برگشتم گفتم خوب‌ مگه خواهرات نیستن مگه وضعیت منو نمیبینی خودم استرس دارم برگشت گفت چرا زوم‌کزدی رو‌خواهرای من الان یه هفته است اونا اونجان گفتم خوب وظیفه اشونه منت چرا سر من میزارید که یکم بحثمون شد خانواده شوهرم نمیدونن من باردارم منم به شدت از دست شوهرم ناراخت شدم چند روزه کارم شده گریه از اینکه باید همه دکترا رو تنها برم ناراحتم حس میکنم دارم افسرده میشم شوهرم اصلا درکم نمیکنه نمیدونم چیکار کنم یکم اروم‌شم 😔😔😔


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

حق داری، من با اینکه عروس هیچ وظیفه ای نداره مخالفم ولی وقتی چند تا دختر داره نزدیکش هم هستن دیگه یه غذا درست کردن چه کاری داره که به برادرشون گفتن به زنش بگه بیاد

دکتر هم حق داری حتما انتظاراتت رو به شوهرت بگو 

حق داری عزیزم، خداییش چطور بعضی مردا اینقدر خرن اه

💖 اللهُمَ صَلِّ عَلی مُحمَد و آلِ مُحَمَّد و عَجِّل فَرَجَهُم💖خدایـــــــــــــا؛ بابت هر شبی که بی شکر تو سر بر بالین گذاشتم بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغازش کردم بابت لحظات شادی که به یاد تو نبـــــودم بابت هر گره که به دست تو باز شد و من به شانس نسبتش دادم بابت هر گره که به دستم کور شد و تو را مقصر دانستم بابت همه گناهانی که مرتکب شده ام و همه گناهانی که بعدامرتکب میشوم مرا ببخش و گناهانم را به نیکی تبدیل فرما ای کریم💚💚💚

عزیزم خوب یبارم ک شده با خودت ببرش ایشون ک ی روز درمیون خونس ...

منم این کارو کردم همش روزکار بود ولی برا انومالی گفتم مرخصی بگیر بیا ... من برعکس تو مایع امنیوتیکم کمه ۱۰ هست .توی۳۴ هفته ام .تو چند هفته ای ک مادش اینا نمیدونن

2738

کی میخوای ب خانواده همسرت بگی بارداری

  هیچ چیز از هیچکس بعید نیست پس از همدیگه بت نسازید...😇اگه تینا صدام کنی خوشحال تر میشم💚😁                                    

نزدیک دو ماهه درگیر کارای مادر شوهرمیم و بیشتر وقتا که شوهرم مرخصی گرفته با اونا رفتن تهران برای دکتر من مجبورم‌همه دکترامو تنها برم چون‌ مرخصی خیلی نمیتونه بگیره ولی از اینکه شوهرم همش میگه برو‌انوجا با اینکه شرایطم‌میدونه خیلی ناراحت میشم 

چرا تنهایی میری دکتر؟بچه که فقط برای شما نیست.ضمنا چرا به خانواده همسرت نگفتی بارداری؟

  دو‌بار سابقه سقط داشتم گفتم‌ببینم همه چی‌ردیف شه بعد بگم که درگیر بیماری مادر شوهرم شدیم و گفتم حالا یکم‌وایسم حالشون بهتر باشه بعد بگم 

عزیزم خوب یبارم ک شده با خودت ببرش ایشون ک ی روز درمیون خونس ... منم این کارو کردم همش روزکار بود و ...

یه روز در میون‌خونه نیس هر روز سرکاز یه شب درمیون میمونه اونجا چون‌تو‌دارو سازی هست الان کارشون زیاده من ۲۰ هفته هستم 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687