2733
2734
عنوان

از سختی هاس زندگی با خانواده شوهر#

685 بازدید | 35 پست

یبار هر کاری کردم پسرم نیومد تو اتاق منم واسه اینکه تنبیه بشه نتونه برگرده تو اتاق درو قفل کردم اونم رفت پیش مادرشوهر و پدرشوهر /  دیگه با شوهرم نشسته بودیم حرف میزدیم   گفتم بریم بیاریمش این خودش نمیاد/  وقتی رفتیم یه جوری رفتار می کردن یه لبخند رو لبشون بود فکر کردن حالا ما چیکار کردیم که درو قفل کریم پدرشوهرم دستشو گذاشته بود رو صورتش منو نبینه خیلی حس بدی پیدا کردم خدا ازشون نگذره خودشون بساط رفتن مون رو بهم زدن حالا هم انقدر چندش و بی احترامی رفتار می کنن براشون متاسفم این فقط یکیش بود نصف هم نبود

کاربر شاپرک هستم

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

2731

تو یه خونه زندگی کردن با خانواده شوهر عذاب جهنمهههه

انجا یک قهوه خانه بود ٫اما ننشستم به نوشیدن دوتا استکان چای  چرا ؟ دنیا خراب می شد اگر دقایقی آنجا می نشستیم و نفری یک استکان چای میخوردیم ؟  عجله٫٫همیشه عجله !!!!کدام گوری میخواستم بروم؟من به بهانه رسیدن به زندگی ٫همیشه زندگی را کشته ام

من اون موقع ها که تازه عروسی کرده بودم ، یه وقت ساعت ۱۱ شب میومدن در میزدن درو باز نمیکردیم ، فرداش میگفت چرا باز نکردین ، میگفتم خواب بودیم ، میگفت سرو صداتون میومد🤦‍♂️🤦‍♂️🤦‍♂️🤦‍♂️ یعنی میخوام بگم تا این حد...

فرزندانم عاشقانه دوستتان دارم و آرزوی من دیدن خوشبختی شماست💗💗
2738
من اون موقع ها که تازه عروسی کرده بودم ، یه وقت ساعت ۱۱ شب میومدن در میزدن درو باز نمیکردیم ، فرداش ...


با این کارشون بیشتر شخصیت شونو به نمایش میزارن واقعا عیبه

کاربر شاپرک هستم

اینجا بیشتر از همه من میفهممت زنیکه بالامم فحش داد که چرا اومده بهم سر بزنه.منم کل جد و آبادشو آوردم جلو چشش چون نه میزاشت بریم نه راحتمون میزاشت شوهرم که از سر کار میومد تو حیاط وامیستاد میگف بیا چایی دم کردم منم تنها میموندم.الان خیلییییی راحتم شوهرمم پشتمه ۶ ماهه ندیدمش 

اینجا بیشتر از همه من میفهممت زنیکه بالامم فحش داد که چرا اومده بهم سر بزنه.منم کل جد و آبادشو آوردم ...


برات خیلی خوشحال شدم گلم کلن دوری و دوستی بهترین کاره

کاربر شاپرک هستم
با این کارشون بیشتر شخصیت شونو به نمایش میزارن واقعا عیبه

اووووه ، میخواست بره بیرون اول میومد خونه من بعد میرفت  ، از بیرون برمیگشت دوباره میومد خونه من ، یه لباس راحت نمیتونستم بپوشم ، جرات نداشتم با شوهرم بحث کنم ، چون فرداش تمام فامیل و همسایه ها میفهمیدن ، الان دیگه تو خونه خودمم شکر خدا

فرزندانم عاشقانه دوستتان دارم و آرزوی من دیدن خوشبختی شماست💗💗

ما تازه عقد کرده بودیم شوهرم همش منو میبرد خونه مادرش! بعدم کار پیش میومد براش میرفت بیرون با مامانش تنها میشدیم! مامانش خوب بود یکم گذشت و راحت تر شد همش شروع کرد دعوا کردن من سر چیزای مختلفی که خودش با پسرش مشکل داشت! به شوهرم گفتم دیگه از اون به بعد به ندرت میرم‌اونجا

خب در بستی بعدش رفتی ادم ذهنش منحرف میشه دیگه 


قیافه اونا منحرف تربود خودشون میرن حموم  همیشه دو تا حوله هاشونو کنار هم آویزون می کنن جلو چشم و دید   تو حموم داد میزنه بیا پشتمو بشور اصن یه وضع چندش حالم ازشون بهم میخوره

کاربر شاپرک هستم
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز