اگر مقدوره برای آرامش روح برادر جوونمرگم صلوات بفرستید. با زور و دعوا و تهدید ازدواج کردم. از اون روز دیگه رنگ خوشی ندیدم. تمام آرزوهایی که داشتم و در مسیرشون بودم دود هوا شد. شوهرم و خانوادهش نمیتونستن تحمل کنن موقعیت منو. نمیتونستن خودشون رو بالا بکشن، منو محکم کوبیدن زمین. از اون روز نماز و چادرمو گذاشتم کنار. دیگه هیچ امیدی ندارم. هرشب وقت خواب یه دور سناریو میچینم که خودم و بچههام قرص بخوریم و بخوابیم و صبح بیدار نشیم. دلم شکسته. ده سال از جوونیم تباه شد. میشه یه روز از دست این مرد خلاص بشم؟ یا قراره این آرزو رو هم به گور ببرم؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
برای مادر و پدرم رو مطمعنم چون یوجای مطمعن رفتن...ولی خب از ازمایش خودم مطمعن نیستم چون ی ازمایشگاه ...
اول خودت برو اگه همون نتیجه قبلو گرفتی همه تون برین. خدای نکرده اتفاقه نیاز به تزریق خون پیدا میکنین با اطلاعات غلط مشکل پیش میاد. اگه یک در میلیون هم متوجه شدی که فرزند ژنتیکی پدر و مادرت نیستی مشکلی نداره. پدر و مادر اونیه که زحمت آدمو کشیده.
معجزه برای قلبی اتفاق می افتد که آرام و خاموش آن را پذیرا باشد.