عزیزم پسرمن تا قبل از اینکه راه بیفته همینجوری بود
من هیچ جا نمیتونستم برم چون همش میخواست هممه جارو ببینه باید بغلش میکردم راه میبردم
همش نیم خیز میشد میخواست چیزی برداره
چندتا بچه ی هم سن توفامیل بود اونا تومهمونیا اروم بعل مامانا بودن ولی پسرمن بی قرار بود
یا باید توکالسکه میزاشتم یابغل میبود
ولی همینکه راه افتاد خوب شد الان یکسال ونیمشه انقدرر ارومه برم مهمونی قشنگ کنارم میشینه
منم همش نگران بودم نکنه بیش فعاله ولی هیچیش نیست
ابنجور بچه ها کنجکاون دوس دارن کشف کنن ولی نمیتونن فقط صبور باشه میگذره