مادرشوهرم همش با میوه پلاسیده پذیرایی میکنه

از قدیم ایام عروس مادرشوهر زیاد عاشق هم نبودن چرا نمی‌دونم البنه من مادر همسرمو میدوستم

اره سخته من قبلن نمیگفتم خجالت میکشیدم میترسم ناراحت شه.

ولی وقتی دیدم اون هر چی میشه میاد با من دعوا و همیشه منو ناراحت میکنه گفتم منم دیگه حرفامو با احترام میگم.نمیری خونش میاد میگه چرا نیومدی ترسیدی کار بهت بگم؟؟شب میرم خونش جلو روم میگه شبا میای ک روزا کار نکنی.منم دیگه شدم مث خودش همه حرقامو بهش میزنم

خیلی سخته .خداهدایتش کنه

بگو بله ولی خب  جلوی مهم میوه گندیده نمیزارن

شما بهش بگید عزیزم  من کلفت شما نیستم ک بیام و کاراتو بکنم

از قدیمم گفتن دوری و دوستی

ببین هر وقت بهت چیزی داد بذار یه گوشه از خونش طوریکه اون لحظه کسی متوجه نشه بعدا ببینن 

اگه گفتن راحت بگو خراب بود نیاوردم 

سنم کم بود ۱۸ سالم بود همش چشم و هم چشم داشتیم با جاریا توی کار کردن.از خونه تکونی عید و جارو پارو ظرف تا رب انار درس کردن و رب گوجه درس کردن براش .ولی دیگه وقتی این حرکاتو بی احترامیا و (غیبت پشت سرم و حرفای بدی ک گفته بود)دیدم دیگه هر هفته ۱ ساعت میرم با شوهرم سر میزنیم میایم دیگه نمیرم براش کار کنم امسالم ک باردارم خونه تکونی نمیرم کمکش 😁😁

نه چیزی نمیگه طرف اوناست کلا

شوهرم اره بدونه حق با منه پشتمه.ولی خب همیشه به صبر دعوتم کرده😆

😁😁😁خخخخ افرین البته ربطی ب سن نداشته شما احترامشو نگه میداشتین جون تو جونه فامیل  شوهر کنی بی چشم روهستن

منم ۱۸سالمه ولی مثل شما نیستم 😂😂😂😂 من فقط برای خودشیرینی اونم جلوی پدرشوهرم  مثلا بابام قصابی ک میکنه ی تیکه گوشت مصل ی تیکه گردن و ی تیکه ماهیچه میگم بابام  براشون برش بزنه میبرم

😂😂😂😂جلو برادر شوهرم  میدم بهشون برادرشوهرم میبینه از حصودی سکته میکنه

 و هرازگاهی هم وقتی میبینم ظرفا کمه میرم میشورم مصلا بعدم میام میگم هوف خسته شدم  پدرشوهرم میگ چرا رفتی شستی و اینا 😂😂😂😂من کلفت کسی نیستم!از هرطرفی هم بخورم از همون طرف میزنم😘😁

اسی بی رو در وایسی بگو وقتی دیدی میوه داد بگو مرسی مامان ما از بس اسم شوهرت فلانی چیز خوب خریدع خوریدم این میوه پلاسیده ها ب معدمون نمیسازع بزارید باشه خودتون بخورید

 حتی اگ دعوات شد با شوهرتم بشع ۱بار میخشو بکوب تا دیگ جفتک نندازه مادرشوهرت