دیشب زن همسایمون رو دیدم همسایه بابام اینا...افق کورش یه لحظه بهم برخورد کردیم .قبلا منو میدید نه نگاه نه چیزی فقط رد میشد .دخترش و من همزمان تو یه سال ازدواج کردیم.برگست با خوشحالی گفت کجایی کم پیدایی نیستی.دختز من حامله است تو نیستی؟منم گفتم خداروشکر بسلامتی از طرف من تبریک بگو بهش.آخه کسی که قبلا حتی سلام نمیکرد از ذوق و شوق منو دیدن که خبر بدن.من قوی تر از این حرفا هستم که بخام ناراحت شم .اما از این رفتارهای تحقیر آمیز حالم بد میشه زیاد
..چرا سرافکنده باشم چرامنو مقایسه کنن.منم آدمم.منم دل دارم .منم روح دارم