من دوسال خیلی سخت رو بانامزدم گذروندم خانوادم موافق نبودن.خودش خیلی امرونهی میکنه من سعی کردم چون دوسش دارم کنار بیام.چند روز پیش اتفاقی تو حرفم یک چیری گفتم یکدفعه گفت مگه تاحالا چند تا دوست پسر داشتی خیلی از اون روز عصبانیم.باهاش تمام کردم وعجیبه دلم براش تنگ نشده ودلم میخواد با پسر دیگه ای آشنا بشم.آیا این طبیعیه