ما طبقه پایین خونه پدرشو‌هرم زندگی میکنیم کلا بازسازیش کردم خیلی هم اون موقع خرج شد و تو قسط افتادیم، ولی خونه مال ما نیست و باید پاشیم فقط اول زندگی5تومن پول کابینتا شد که پول شاباش و زنجیر شوهرم بود، حالا الان شوهرم کلید کرده که حتما در کمد دیواری بزنیم که حداقل 3تومن میشه میگم پول نداریم از طرفیم حرصم گرفته که بابا مگه خونه ماست که این همه خرج کنیم خواهر و برادرش تو همون خونه نشستن این گیر داده باید درستش کنم پدرو‌مادرشم یه قرون کمک‌نکردن حالا میگه فک کردی ما یکسال دوسال دیگه پامیشیم ما حداقل ده سال دیگه اینجاییم خونهبخر نیستیم،حالا خواهرم عقد کرده اولین بار با شوهرش میخان بیان اینجا امشب بهش گفتم کلی قیافه گرفت که ای بابا چقد زود دارن میان من در کمد دیواری و‌چیکار کنم فقط واسه من دردسر دارین منم خیلی بهم برخورد گفتم حالا اتقذم که تو میگی ضایع نیست اینا نهایتش یه شب میخابن میرن اینم‌گفت نه من آبروم می‌ره حالا من حرصم گرفته که چی میشه در کمد دیواری و مادرش اینا بزنن بابا خونه ممکن نیست من پول داشته باشم یه مانتو برا خودم میخرم جالب اینجاست که اگرم اینا بزنن شوهرم هی میزنم تو سرمون که اینا دادن حالا ما باید پس بدیم این همه ما رو این خونه خرج‌کردیم فقط کابینتش الان 40میلیون پولش شده من خواستم پاشم کسی مگه من به من میده؟ این خونه. و خدا تومن میدم اجاره، حالا من دیدم کلی غرغر کرد میخام بگم‌نتونستن مجوز یگیرن نمیان، به مامانمم بگم‌به‌خواهرم الکی بگه‌مجوز ندادن،
عزیزم بهتون خونه دادن لطف کردن در کمدتون هم اونا باید بزارن
والا مفت نشستید خونه
من جای تو بودم بهترین کارها رو با خونه میکردم
من مستاجر بودم کرایه خونه میدادم بخاطر خودم با پول خودم خونه رو رنگ کردم
سال بعد هم بلند شدم
شما خیلی بی توجهی به زندگیت وگرنه در کمد دیواری خیلیییییییی واجبه
شما کرایه هم‌به پدر شوهرت میدی ؟
به نظرم حالا که شوهرت حالیش نیست بهش بگو باشه حتما تو اولین فرصت درستش میکنیم بعد هی انقدر خرج بتراش که پولاشو تموم بشه نتونه درستش کنه و خواهرت هم بگو بیاد و به بهترین نحو ازش پذیرایی کن تا شوهرت حالش جا بیاد اونا برای در و دیوار و کمد که نمیان میخوان بیان خودتونو ببینن
بنظرم‌بذار براش کمد دیواری بزنه حداقل زندگی خودت شیک تر میشه فک کن بیرون از خونه پدر شوهرت هستی میدونی چقد باید کرایه بدی حالا که اینجا بدون کرایه هستی حداقل برا راحتی خودتم که شده به خونه برس
عزیزم من پول ندارم و الا بدم نمیاد ولی الان تو این موقعیتم‌باید سه چهار‌تومن پول بدم اون موقع هم‌پول‌نداشتیم گفتم بیا همینجوری بشینیم گفت نه باید بازسازی کنم من طلامو فروختم کلی هم تو قرض رفتیم، من از خانواده شوهرم دلگیر نیستم از شوهرم دلگیرم خونشون کلا تو خونه ۳۰ متری بود که اصلا افتضاحه ولی الان همینو‌بخان اجاره بدن راحت ۲۰۰ میلیون فقط رهن میدن
دوتاقضیه جداست
اول اینکه هزینه کردن برای خونه ،اولاخودتون اسنفاده میکنید ودومابه جای اجاره ورهن میشه !
چرازورت میاد،وشوهرت درست میگه چندسال شایدبمونید ،بدون امکان میخوای بمونی که مباداهزینه کنی!
قضیه خواهرت هم حتمابه شوهرت بگومیان!اگه خواهرخودش میبودعمرابهش دروغ میگفت!پشتشون خالی نکن!اصلا
آخه شوهرم اینجوری اصلا زیربار خونه خریدن نمیره دلش میخواد تا ابد اینجا بشینه آخرشم ما یه قرون نه پس انداز داریم نه هیچی بعد از ۲۰ سال باید اطل باطل از اینجا پاشیم من میگم چرا راضی نمیشه خرج نکنه فک می‌کنه همش باید همینجا زندگی‌کنیم آخه اگر بگم‌بیاد تا یک سال باید غرغرش و تحمل کنم که من تو قرض افتادم شما فقط برام دردسر دارین و از این حرفا
اصلا راضی نمیشه شوهر من کلا اصلا انگار دلش نمیخاد پاشه بخدا همون موقع ما ۴۰ تومن می‌تونستیم خونه بخریم ولی حاضر نشد که سر پول و جمع کنیم ماشین و بفروشیم ولی حاضر شد واسه اینجا خرج کنه پدر مادرشم یه کلمه نگفتن بابا برو واسه خودت خونه بخرم اول تا آخر برات میمونه الان خوشحالم هستن خونشون که درست شد والا اون خونه رو‌عمرا الان نه می‌تونستم اجاره بدن نه از پس بازسازیش برمیومدن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
