هرچی بگی هیچکی اندازه مادرشوهر من نمیشه،ولی اون از پسرش تعریف میکنه،چنااان تعریف میکنه ازشو پسرشو بالا میبره انگار هیچکی دیگه بچه نداره همیشه میگه پسرم مهره مار داره هرجا میره همه عاشقش میشن
به من میگه خیلی کار میکنه خسته میشه نذار انقد بره سرکار
من براشون کادو میخرم یا کاری براشون انجام میدم بازم از پسرش تشکر میکنه
من احمقو بگو حالا چقدم بهشون خوبی میکنم