ازهمه چیز ازهمه جا
خانواده شوهرم منو چی فرض کردن
خواهرشوهرم زنگ زده میگما یه نفره پرستاره بچه میخوا کسیو سراغ نداری ۸۰۰ تومن روزی چارساعت .(من شوهرم دندونپزشکه منشیش بودم باش ازدواج کردم)
بعدمیگم برات سراغ میکنم میگه نه خودت چی نمیری گفتم برم خونه مردم میگه نه بیاد خونتون.منم گفتم نه من مسعولیت قبول نمیکنم بعدم حوصله بچه کسیو ندارم .گفتم برا پول توجیبی خودتم خوبه مستقل بشی.
حالا اینا ب کنارقطع کرده ب شوهرم گفتم گفت منظورش دختر خودش بوده میخوا بره سرکار گفتم خونوادت منو درحد زن تو نمیدونن که اینجوری میگن من مشکلی ندارم برم مستقل باشم ولی اونقد خدا نزده توسرم کلفتی بچه ها خواهرتو کنم.