شوهرم خیلی مرد خوبیه .ولی یه تاپیک زدم که خانواده شوهرم و جاریم داشتن باعث مرگ بچم میشدن .و اینکه به پدر و مادرم که فوت کردن فحش دادن و الان سه ماهی هست که رفت و امدم کلن قطع شده جاری دیگه که چند روز پیش یه عقد کردو بدون عروسی اومد خونه زندگیش .بهم زنگ زد و گله که چرا نیومدی خلاصه زنگ زنگ .اخرم خودشو شوهرشو دعوت کردم و پذیرایی خیلی با شکوهی ازش کردم که خودش موند واقعان نگید میخواسی کلاس بزاری و اینا نه واقعان من هرمهمانی خونم بیاد بهترین پذیرایی میکنم و دوست دارم کسی که میاد خونم بهش خوش بگزره
خلاصه مهمونی و گرفتم و وقتی اومد گفت مادرشوهرم خیلی دلش برام تنگ شده خیلی دلش میخواسته بیاد .اینارو جلو شوهرم گفت .
میشه منم دعوت کنی خونت؟؟؟؟😄😄
خب
منم با خودتون ببرید ناملدا
همونی هستی که یه دفعه خانواده شوهرت بهت حمله کردن و بچه رو از دستت به زور میخواستن بگیرن بعدم تموم بدنت زخم شد و...؟
دلم میسوزه از محبتای خالصانه ای که چه مادی چه معنوی میکردم کادوهای روز مادر یا خریدای متفرقه اونو مثه مامانم دوست داشتم منی که پدر مادر نداشتم اونا رو جای پدر مادرم گزاشتم ولی اشتباه کردم
یه سوال بپرسم چرا عکسای پروفایلتون برش نمیدید بعضیا
وا اصلا به من چه 😐🚶♀️
اما همون جاریم که باعث درگیری شد و همه دعواها سر اون شد الان خیلی شیک و مجلسی همش اونجاست انگار نه انگار با منو شوهرم چه کردن در صورتیکه که تا الان اندازه یه پوست تخمخ اونحا نبرده فقط همیشه اوننحا پلاسن.اما ما درست به عکس بودیم
من کلن دیگه قصد رابطه نداشتم حتی با این حاری جدید .ولی شوهرش تو مراسم مادرم خیلی زحمت کشید عین یه دین رو گردنم بود .خداروشکر مهمونی خوبی گرفتم .الان مشکلم اینه به خاطر فحشی که پدر مادرم دادن من دیگه هرگز نمیخوام هیج رفت و امدی داشته باشم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
