زنش رفته بود ۲ تا پالتو خریده بود هی میگفت ۴ ساله پالتو نخریدم گفت ۲ تا دیگه دیدم خیلی خوشم اومد اونارو هم گفتم بگیزم دیگه تا ۱۰ سال نمیگیرم و...
ما تو اتاق داشتیم حرف میزدیم منم گفتم چرا هرسال خریدی گفت نه گفتم چرا ۲ تا کاپشن گرفتی و پریسال بارونی سبزت و پارسال ۲ تا گرفتی اونا ک بهت زود تنگ شد
داداشم تو پذیرایی بود یهو اومد تو گفت تو فصولی به توچه ک چندتا خریده
منم گفتم چیزی نگفتم ک داریم تعریف میکنیم گفت لازم نکرده لباسا زن منو بشماری منم خیلی ناراحت شدم گفتم مسخره ای واقعا اومدم بیرون
بخدا من بی منظور همینجور حرف افتاد گفتم وگرنه من خودم انقد لباس مباس میخرم ک اصلا مال اون ب چشمم نمیاد بخوام حسادت کنم
دوباره زنش صدام کرد رفتم ولی خیلی از داداشم ناراحتم ک سر هیچی خورد میکنه آدمو