من ک زیاد نمیشناسم کوردان رو ولی بابام رفته بود سنندج درس بخونه ی شب گیر میکنه میمونه تو برف ی خانواده سنندجی کلی اصرار میکنن بیاد خونشون بابام میگف اصن انگار منو رو سرشو گذاشته بودن میگم شاید منظورش این بوده
الان حتی باهاشون در ارتباطیم همشم میگه گیان گیان نمیدونم چ میگه باهاشون☺