داداش کوچیکم با بابام کارش یکیه گیرداده بود ده تومن بده گوشی بخرم
حالا گوشیم داره همین دوماه پیش خریده بودش
یعد بابام بهش گفت گوشی میخوای چیکارو جای اینکه بفکر زندگیت باشی و..
اونم داد میزد من بفکر زندگیم بودم شماها نزاشتین حالا هیچ غلطی نمیتونم بکنم خب بیا دامادم کن پول داری دامادم کن هم فردا که هی میگی چرا داماد نمیشی و فلان
شما ها نزاشتین من شغلی که میخوام برم نزاشتین رشته ای که نیخوام برم پول ندادین مغازه ای ک میخوامو بردارم گفتین بچه ای حالا میگین بفکر زندگی نیستم و این حرفا
بابامم هیچی نگفت 😔