سلام عزیزای دل. یک ساله ازدواج کردم و نی نی ندارم... خونمون دو طبقه س بالا مادرشوهرم و پایین ما و فقط واسه خوابیدن میاییم پایین... پدر شوهرم خیلی عصبیه و هر چی میگه همه باید بگن چشم. و مادر شوهرم بد دهنه و اصن احترام قائل نیس ن برا من ن برا جاریم. شوهرمم خیلیییییی مامانیه همین دو روز پیش سر یه بحثی بهم گفت یه ساله اومدی میخای جای مادرمو بگیری؟ مادرم عزیزترین کسمه.... سر چیزای چرت و پرت مادر شوهرم بددهنی میکنه و شوهرمم همیشه طرفشه دیگه خسته شدم واقعا.... از طرفی زبونم کوتاهه چون بدون اجازه شوهرم و قایمکی رفتم گپ و با نا محرم چت کردم و بابتش دو بار خودکشی کردم و یه هفته تیمارستان بستری بودم الانم قرص های عصب میخورم البته این موضوع رو فقط شوهرم و خانوادم میدونن.،،،،یک بار گفتم میخلم مستقل باشم تو خونه جنگ ب پا شد جنگگگگگ.... و پدر شوهرم هر چی دلش خواس بارم کرد آخر سر مادر شوهرم قایمکی بهم گفت ک بگم غلط کردم نفهمیدم گوه خوردم.... شوهرم تا ظهر برا پدرش کار میکنه و ظهر به بعد بار میبره
من 17 سالمه و واقعا سختمه کمکم کنید