یه دفتر بگیر برنامه ریزی کن
فردا چه کاایی برسی
چه کتابی مطالعه کنی
در طول روز کاری هم برای انجام دادنبه ذهنت رسید بنویس
تاریخ بزن کارای اون روز و یادداشت کن
گوشی کمتر استفاده کن
تا ذهنت درگیره اون نامهربونا شد خودت و دور کن از افکار
گل بو کن
شعر بخون واسه دخترت
منم ذهنم درگیره حسادته دوستمه که من باهاش مهربون بودم اما اون گرگه
از امشب به خودم قول دادم دیگه بهش فکر نکنم
خستگی ذهنی خیلی بدتره تا اینکه پاشی مثلا حتی ونه تکونی کنی
خودت با خانواده شوهرت صحبت کن. بهشون بگو خجالت نکش مطمئن باش نه نمیگن.
همه آدما خودخواهن اشتباه محضه به کسی اعتماد کردن همش میگه اول ازدواج گفتی می مونم تهران الان اگه سختته برو کلا. امشب گفتم باشه میرم دیگه برام مهم نیست بعدش اومد عذرخواهی ولی واقعا دلسرد شدم ازش این حرفش بدتر کرد حال روحیمو پای چی گذاشتم زندگیمو یه عشق یطرفه البته ادعای عاشق بودن داره ولی بویی از عشق نبرده
عزیزم مشکل شما اینه که هم خدارومیخوای هم خرما.وقتی میترسی پرستار بگیری.وقتی نمیتونی سزپای خودت به ایستی.وقتی پر توقعی.وقتی افسرده ایی.توی اقدامم هستی .کارهم میخوای بکنی.اصلا خودت هم نمیدونی دقیق هدفت چیه ؟فقط نشستی باخیال زندگی میکنی.خودت میگی افسرده شدم ب زندگیم نمیرسم وچاق شدم.همه هم فکر میکنن شوهرت پولدار .بااین اوضاع فکر نمیکنی شوهر وزندگیت درخطره.تاکی غصه و وهم وتوهم؟شاید خانواده شوهرت تاهزارسال کمکت نکردن شوهرت هم نرفت شهرتون.میخوای بشینی کنار خونه غصه بخوری؟هم مدرکت بی استفاده میمونه .هم زندگیت بهم میخوره.یعنی هیچ طلایی یا شیئ با ارزشی نداری بفروشی مطب بزنی؟تو خودت نمیخوای تکونی ب خودت بدی فقط بهونه میاری برای خودت. که خودتو توجیح کرده باشی
عزیزم از شما که پزشکی بعیده که بخوای با این حال و روزگارت و افسردگی مجدد باردار بشی
سلام تخصصت چی هست عزیزم؟
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
