سلام
تو رو خدا کمکم کنید
من 17 سالمه و در یه خانواده با طرز فکر قدیمی زندگی میکنم
من دو تا خواهر دارم و نامادری که به دلیل فلج شدن پای مادرم وارد خونه ما شدن
پدرم به دو خواهرم به خاطر رفتارشون و کار هایی که دیده نسبت به من آزادی کمتری داده بود و من آزاد هستم در نوع پوشش و رفت و امد و...
و چون درس میخونم از همه لحاظ پشتم هستن
چند روز پیش یه مسافرت یه روزه به مرکز استان داشتم و به اتوبوس نرسیدم و مجبور شدم با اتوبوسی بیام که تا نصف راه رو بیشتر نمیرفت
و من با تماس گرفتن با همکلاسیم( پسر) که ارتباط نزدیکی داریم (چون اکیپ بودیم)و از من ده سال بزرگتر هستن و از نظر اخلاقی اوکی بودن از ایشون خواستم که اگه امکان داره بیان دنبالم
ایشون هم اومدن و من به موقع خونه بودم
وقتی این موصوع رو با پدرم در میون گذاشتم دیگه جواب سلام منو نمیده
تا قبل از این موضوع با خنده و شوخی جواب میدادن
الان دارم دق میکنم
انگار ادم کشتم
اینترنتم داره تمام میشه و پول کلاسا ...
شما بودید چیکار میکردید؟