راسش اخری دیوار بدیوارمونه
ازبچگی جلو چش هم بودیم
از دبیرستان علاف من بود
منم ازش بیزززار😢😢اوقم میگیرف وقتی دنبالم میکرد
گذشتو کشید کنار تا دوسال قبل خیلی اتفاقی تو گپ خرید فروش شهرمون ایشون اومد گف عکسه شبیه دختر همسایمونه
فلانی تویی؟
اخه منو نمیدیده توکوچه اینا بکوب سرکار بود
گفتم اره
و بحث باز شدومنی ک ازش بیزار بودم اینبار دل دادم
ب خانوادم گفتم بغیر بابام،،اینم گف
همه اوکی دادنو بعد هشت ماه سرقولش موندو اومد جلو
ولی سر ی چیزی خوردیم بهم
من خیلی درد کشیدم توزندگی خیلیاااا
دیگ همه حکم میدادن بهمون ی مدت جدا شدیم کارم بازگریه
دوباره برگشتیم بهم البته خدا هم نقشش اینوسط اوله
انشالله خدا بهمتون برسونه واقعیشو قراره اخرای سال عقدمون باشه ....
دعاتون میکنم دعام کنین بعضیا مجردیه خوبی ندارن فقط بخاطر دل سپردن و زیادی احساسی بودن،،
لااقل خونه بخت خوشبختتتت شیم و خوشبخت بمونیم